اگر یئی دیر قارینداش یوخسا یاوز
اوزون یولدا سنه بو در قلاوز
چوبانی برک دوت قوردلار اوکوشدور
اشیت بندن قراگوزیم قراگوز
اگر ططسن اگر رومین وگر ترک
زبان بیزبانان را بیاموز
سر چوب تری آن گاه گرید
که یابد آن سوی دیگر تف و سوز
چو اسماعیل قربان شو در این عشق
که شب قربان شود پیوسته در روز
خمش آن شیر شیران نور معنیست
پنیری شد به حرف از حاجت یوز



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به دوری و عشق میپردازد و به تصویر کشیدن احساسات انسانی در مواجهه با عشق و فراق میپردازد. شاعر از زبان و تفاوتها سخن میگوید و بر اهمیت فهم زبانهای دیگر تأکید میکند. او به مفهوم قربانی شدن در عشق اشاره میکند و به نوعی این پروسه را به قربانی کردن اسماعیل در راه عشق تشبیه میکند. همچنین، در نهایت به نور و معنی واقعی اشاره دارد که از تجربیات عمیق ناشی میشود.
اگر یئی دیر(اگر خوب باشد) قارینداش(برادر)، یوخسا(يا نه اگر) یاووز (بد)؛ اوزون یولدا(در راهی دراز) سنه (برای تو) بودور(این است) قیلاووز(راهنما و پاسبان ) : اگر برادر خوب باشد، يا اگر بد؛ اوست که در راهی دراز راهنمای توست
چوبانی(چوپان را) برک(سفت) توت(بگیر)! قوردلار(گرگ ها) اؤکوشدور(بسيارند)؛ ائشیت(بشنو) مندن(از من) قارا قوزوم(بره ی سیاه من)، قارا گؤز(سیاه چشم) :سخت به چوپان بچسب، چرا که گرگ ها بسيارند؛ سخن مرا بشنو ای نور چشم و محبوب من
هوش مصنوعی: اگر تو از هر قومی هستی، چه ططسنی، چه رومی، یا حتی ترک، زبان بیزبانان را یاد بگیر.
هوش مصنوعی: زمانی که چوب تر به آتش میافتد و آن طرفش شروع به سوختن میکند، صدایش درمیآید.
هوش مصنوعی: در عشق، مانند اسماعیل، باید آماده فداکاری و قربانی شدن باشی؛ زیرا عشق مثل شب است که به طور مداوم در روز روشن میشود و هدف همواره روشن است.
هوش مصنوعی: شیرانی که سخن نمیگوید، نماد نور و حقیقت است. او به خاطر نیاز به شنیدن کلمات، دچار حسرتی شده که مانند پنیری آشفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
# واژهٔ «اشیت» خوانده نشده است.
چو بر رزم دلیران تنگ شد روز
یکی غُرم دونده شد یکی یوز
بوره بلبل بنالیم از سر سوز
بوره آه سحر از مو بیاموز
تو از بهر گلی ده روز نالی
مو از بهر دلآرامم شو و روز
درونم را به نورِ خود برافروز
زبانم را ثنای خود درآموز
جوانی را دلی پر خون جگرسوز
مگر بر دار میکردند آن روز
چنان مستم چنان مستم من امروز
که پیروزه نمیدانم ز پیروز
به هر ره راهبر هشیار باید
در این ره نیست جز مجنون قلاوز
اگر زندهست آن مجنون بیا گو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.