مرغی ز آشیانه به سیر چمن پرید
خاری ز شاخ گل بتن نازکش خلید
بد گفت فطرتِ چمنِ روزگار را
از درد خویش و هم ز غم دیگران تپید
داغی ز خون بیگنهی لاله را شمرد
اندر طلسمِ غنچه فریبِ بهار دید
گفت اندرین سرا که بنایش فتاده کج
صبحی کجا که چرخ درو شامها نچید
نالید تا به حوصلهٔ آن نوا طراز
خون گشت نغمه و ز دو چشمش فرو چکید
سوز فغان او بدل هدهدی گرفت
با نوک خویش خار ز اندام او کشید
گفتش که سود خویش ز جیب زیان برآر
گل از شکاف سینه زرِ ناب آفرید
درمان ز درد ساز اگر خسته تن شوی
خوگر به خار شو که سراپا چمن شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی مرغی است که از آشیانهاش به طرف چمن پرواز میکند، ولی در مسیر با مشکلات و دردها روبهرو میشود. مرغ از غم خود و دیگران ناله میکند و به احساس بیگناهی لالهها که به خاطر سختیها و بیعدالتیها رنج میبرند، اشاره میکند. او حسرت صبحهای زیبا را میخورد و به طرز مبهمی از زیباییها و نغمهها میگوید که تحت تأثیر درد بیشتر از شور و شوق زندگی فرو میریزد. در نهایت، پیام شعر این است که برای ایجاد زیبایی و تغییر در زندگی، باید با دردها و چالشها مواجه شد و از آنها بهرهبرداری کرد تا به آرامش و سعادت برسیم.
هوش مصنوعی: پرندهای از آشیانهاش به سمت چمنها پرواز کرد و در حین پرواز، به یک خار از شاخه گل برخورد کرد که به بدن لطیف و نازکش آسیب رساند.
هوش مصنوعی: فطرت و ذات چمن در روزگار به خاطر درد و رنج خود و همچنین به خاطر غم دیگران به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و تپیده است.
هوش مصنوعی: غنچهای که فریب بهار را میخورد، درد و رنجی از خون بیگناهی را حس میکند و این درد را در دلش نگه میدارد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که در این خانه، ساختارش خراب شده است. صبحی که در آن، گردش زمان و اتفاقاتش به خوبی پیش نرود، هیچگاه به شبهای خوب و آرام نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: او به خاطر آن نوا نالید و با صبر و حوصله، صدایش به گونهای شد که شبیه خون جاری گشت و از چشمانش اشک ریخت.
هوش مصنوعی: ناله و صدای او به اندازهای عمیق و احساسی بود که چیزی مانند درد و رنج هدهدی را به وجود آورد. او با نوک خودش، خاری را از جسمش برداشت.
هوش مصنوعی: او به من گفت که برای به دست آوردن سود خودت، از زیانها استفاده کن و مانند گل که از دل زمین روی میآورد، زیورهای ارزشمندی خلق کن.
هوش مصنوعی: اگر برای تسکین دردهایت به سختی و رنج دچار شوی، شبیه به گلزار میشوی و میتوانی بر سختیها غلبه کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح آمد و علامت مصقول بر کشید
وز آسمان شمامهٔ کافور بر دمید
گویی که دوست قُرطهٔ شَعر کبود خویش
تا جایگاه ناف به عمدا فرو درید
در شد به چتر ماه سنانهای آفتاب
[...]
از ابر نوبهار چو باران فروچکید
چندین هزار لاله ز خارا برون دمید
آن حلهای که ابرمر او را همیتنید
باد صبا بیامد و آن حله بردرید
جشن خزان بهخدمت شاه جهان رسید
رایت ز کوهسار به صحرا درون کشید
از عکس رایت وی و از نور آفتاب
وز جام می سه صبح بهٔک جای بردمید
شرط است اگر کنند به جشنی چنین نشاط
[...]
ای بنده طول عمر تو خواهنده از خدا
از بنده یک حدیثک موجز توان شنید
فصل زررز است، بدینگاه دست گیر
چندانکه نیمدانک بزر، رز توان خرید
صبح آمد و علامت مصقول برکشید
وز آسمان شمامه کافور بردمید
گویی که دست قرطه شعر کبود خویش
تا جایگاه ناف بعمدا فرو درید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.