گنجور

 
مولانا

به باغ آییم فردا جمله یاران

همه یاران همدل همچو باران

صلا گفتیم فردا روز باغ است

صلای عاشقان و حق گزاران

در آن باغ بتان و بت پرستان

هزاران در هزاران در هزاران

همه شادان و دست انداز و خندان

همه شاهان عشق و تاجداران

به زیر هر درختی ماه رویی

زهی خوبان زهی سیمین عذاران

یکی جوقی پیاده همچو سبزه

دگر جوقی چو شاخ گل سواران

نبینی سبزه را با گل حسودی

نباشد مست آن می را خماران