به باغ آییم فردا جمله یاران
همه یاران همدل همچو باران
صلا گفتیم فردا روز باغ است
صلای عاشقان و حق گزاران
در آن باغ بتان و بت پرستان
هزاران در هزاران در هزاران
همه شادان و دست انداز و خندان
همه شاهان عشق و تاجداران
به زیر هر درختی ماه رویی
زهی خوبان زهی سیمین عذاران
یکی جوقی پیاده همچو سبزه
دگر جوقی چو شاخ گل سواران
نبینی سبزه را با گل حسودی
نباشد مست آن می را خماران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رویایی سخن میگوید که در آن به باغی زیبا و شاداب میروند و همه یاران یکدل و شاد به دور هم جمع میشوند. این باغ محلی است برای عشق، خوشی و تجلیل از زیباییها. در آنجا بتان و بتپرستان، مانند گلها و سبزهها، در کنار هم شادمانی میکنند و هر کس در زیر درختی به تفریح میپردازد. شاعر به زیباییهای باغ و شادیهای بهاری اشاره میکند و به طور کلی حال و هوای عشق و دوستی را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: فردا به باغ خواهیم آمد و همه دوستان و آشنایان با هم جمع خواهیم شد، مانند بارانی که به زمین میبارد.
هوش مصنوعی: ما اعلام کردیم که فردا روز شادی و خوشگذرانی در باغ است، روزی برای عشقورزان و افرادی که به حق و حقیقت پایبندند.
هوش مصنوعی: در آن باغی پر از معشوقان و کسانی که به آنها علاقهمند هستند، بسیار زیاد و بیشمار وجود دارد.
هوش مصنوعی: همه خوشحال و شاداب هستند، با چهرههای خندان و مهربان، مانند پادشاهان عشق و افرادی که تاج بر سر دارند.
هوش مصنوعی: زیر هر درختی، دختری زیبا و خوشروی وجود دارد، که از زیباییها و نازکیهای دختری سیمینمو برخوردار است.
هوش مصنوعی: یک گروه از مردم مانند سبزهها در حال پیادهروی هستند و گروه دیگری مانند شاخههای گل سوار بر مرکبند.
هوش مصنوعی: وقتی سبزه را میبینی که با گل در کنار هم هستند، نباید حسرت بخوری و به این فکر کنی که چرا تو این وضعیت را نداری. بلکه باید مانند کسی باشی که از شراب لذت میبرد و غم و غصه ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ابوالفتح آفتاب نامداران
مظفر نام و تاج کامگاران
اگر باران نباشد در بهاران
سرشگ و آه من بس باد و باران
جهان را بس بود نالیدن من
اگر بلبل ننالد در بهاران
سحرگه بانگ من بشنو ز مطرب
[...]
همه سیمین بر و زرین سواران
پری رویان و پروین گوشواران
زلبهای چو بسد در فروشان
ز گیسوهای مشکین مشکباران
بگاه عشرت و بوس و تماشا
[...]
نشست آن شب به نوشانوش یاران
صبوحی کرد با شب زندهداران
پدر بر خاست با خیلی سواران
بصحرا رفت همچون بیقراران
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.