خواجه از خون رگ مزدور سازد لعل ناب
از جفای دهخدایان کشت دهقانان خراب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
شیخ شهر از رشته تسبیح صد مؤمن به دام
کافران سادهدل را برهمن زنار تاب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
میر و سلطان نردباز و کعبتین شان دغل
جان محکومان ز تن بردند محکومان به خواب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
واعظ اندر مسجد و فرزند او در مدرسه
آن به پیری کودکی این پیر در عهد شباب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
ای مسلمانان فغان از فتنههای علم و فن
اهرمن اندر جهان ارزان و یزدان دیریاب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
شوخی باطل نگر اندر کمین حق نشست
شبپر از کوری شبیخونی زند بر آفتاب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
در کلیسا ابنمریم را به دار آویختند
مصطفی از کعبه هجرت کرده با امالکتاب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
من درون شیشههای عصر حاضر دیدهام
آنچنان زهری که از وی مارها در پیچ و تاب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
با ضعیفان گاه نیروی پلنگان میدهند
شعلهای شاید برون آید ز فانوس حباب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف وضعیت بحرانی و نابسامان اجتماعی و سیاسی میپردازد و به مفهوم «انقلاب» تأکید میکند. شاعر به انتقاد از وضع موجود، از ظلم و ستم حکام و علما مینویسد و تضاد بین حق و باطل را به تصویر میکشد. او از فتنههای علمی و فرهنگی و تأثیر آنها بر جامعه شکایت میکند و نشاندهندهی ناامیدی و درد مردم از شرایط کنونی است. این عبارتهای مکرر «انقلاب» نشاندهندهی ضرورت تغییر و دگرگونی است. در نهایت، شاعر به تحولی بنیادی در جامعه و جستجوی حق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: خواجه با دلی پر از کینه، از زحمات و رنجهای کشاورزان بیخبر است و از آنها بهرهبرداری میکند. او با سوءاستفاده از زحمتهای دیگران، انگار که در حال خلق چیز گرانبهایی است، در حالی که واقعاً تنها به فکر منافع خود است.
هوش مصنوعی: ای تلاطم و دگرگونی، ای تغییر اساسی!
هوش مصنوعی: مرد معقول و دانشمندی که الگوی دیگران است، به راحتی میتواند افراد سادهدل را تحت تأثیر قرار بدهد و آنها را به سمت افکار نادرست سوق دهد.
هوش مصنوعی: عشق و شور و هیجان! ای عشق و شور و هیجان!
هوش مصنوعی: میر و سلطان، افرادی هستند که در بازی نرد مهارت دارند و مانند کعبهای که مورد عبادت است، در جایی برای فریب و دغل کاری خود قرار دارند. این نیرنگ باعث میشود که جان محکومان از تنشان جدا شود و محکومان در خواب به سر ببرند، غافل از آنچه بر آنها میگذرد.
هوش مصنوعی: انقلاب! ای انقلاب، تو به ما امید میدهی و نوید تغییرات بزرگ را به ارمغان میآوری.
هوش مصنوعی: در اینجا، واعظ در مسجد به سخنرانی مشغول است، در حالی که فرزندش در مدرسه تحصیل میکند. موضوع اصلی این بیت به تضاد میان جوانی و پیری اشاره دارد؛ در جوانی، او به سخنرانی و آموزش میپردازد، اما اکنون به پیری رسیده و احساس میکند که زمان جوانیاش گذشت.
هوش مصنوعی: انقلاب! ای انقلاب، تو همیشه در یاد ما هستی و ما به تلاشت ادامه خواهیم داد.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، به هوش باشید که فتنههای علم و فن در دنیا به وفور وجود دارند؛ شیطان نامرئی در این عالم به راحتی نفوذ میکند و در مقابل، خداوند یزدان سخت دشوار به دست میآید.
هوش مصنوعی: غوغا و تغییرات عظیم! ای تغییرات بزرگ و اساسی!
هوش مصنوعی: در این بیت به نوعی کنایه از این است که شوخی و بازیهای بیارزش در حالی که حقیقت در انتظار است، در کمین نشستهاند. شب، که نماد تاریکی و جهالت است، میتواند به طور ناگهانی بر نور و روشنایی واقعیت حمله کند و آن را بپوشاند. به عبارت دیگر، در زیر چهره ظاهری، حقیقت ممکن است به راحتی پنهان شود و ناگهان جلوهگر گردد.
هوش مصنوعی: ای انقلاب، ای تحول بزرگ!
هوش مصنوعی: در کلیسا، عیسی را بر دار بالا بردند و پیامبر اسلام از کعبه به همراه کتاب مقدس خود حرکت کرد.
هوش مصنوعی: ای انقلاب! ای شورش و دگرگونی!
هوش مصنوعی: در شیشههای دنیای امروزی، نگاهی به سمّی انداختهام که آنقدر خطرناک است که مارها را هم به تلاطم واداشته است.
هوش مصنوعی: آغازی نو و تغییرات بزرگ در پیش است! تغییراتی که به ما امید میدهد و به سوی آیندهای بهتر هدایت میکند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات به ضعیفان نیرویی مشابه قدرت پلنگان میدهند، تا شاید از این طریق آتشی روشن شود که از فانوس حبابی خارج شود.
هوش مصنوعی: انقلاب! ای دگرگونی بزرگ!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.