گریهٔ ما بی اثر ناله ما نارساست
حاصل این سوز و ساز یک دل خونین نواست
در طلبش دل تپید ، دیر و حرم آفرید
ما به تمنای او ، او به تمنای ماست
پردگیان بی حجاب ، من به خودی در شدم
عشق غیورم نگر میل تماشا کراست
مطرب میخانه دوش نکتهٔ دلکش سرود
باده چشیدن خطاست باده کشیدن رواست
زندگی رهروان در تگ و تاز است و بس
قافلهٔ موج را جاده و منزلی کجاست
شعلهٔ در گیر زد بر خس و خاشاک من
مرشد رومی که گفت «منزل ما کبریاست»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عواطف و احساسات عمیق انسان در جستجوی عشق و معنای زندگی میپردازد. گریه و ناله انسانها بیفایده است و تنها نتیجه آن، دل شکسته و غمانگیز است. همگی در پی عشق هستند، در حالی که عشق نیز در پی آنان است. شاعر به تضادها و زیباییهای عشق اشاره میکند و از زندگی پر تلاطم انسانها صحبت میکند. همچنین به بیان مفهوم سفر روحی و معنوی، و اشاره به یک مرشد (رومی) که به سمت «کبریا» یا یک جایگاه والا و عرفانی دعوت میکند، پرداخته است.
هوش مصنوعی: گریهٔ ما فایدهای ندارد و صدای ما کماثر است. نتیجهی این غم و اندوه یک دل خونین و غمگین است.
هوش مصنوعی: دل ما برای دیدن او به شدت مشتاق بود و معابد و مکانهای مقدس را به خاطر او بنا کردیم. ما به دنبال او هستیم و او نیز به دنبال ماست.
هوش مصنوعی: دختران بیحجاب، من هم به خاطر عشق پرشورم به اینجا رسیدهام. مراقب باش که به چه کسی نگاه میکنی.
هوش مصنوعی: دیروز در میخانه، نوازنده نکتهای دلپذیر را ذکر کرد. نوشیدن شراب نادرست است، اما کشیدن باده بر خلاف آن، مجاز و قابل قبول است.
هوش مصنوعی: زندگی افرادی که در مسیر خود پیش میروند پر از چالشها و تلاشهاست و اینکه در این مسیر، جاده و مقصد دقیقی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: شعلهٔ آتش به علف و گیاهان خشک شده من آسیب زده است، ولی مرشد رومی که گفته بود «محل ما در درجات بالاست» را به یاد میآورم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست
هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست
سرو بلندم تو را راست نشانی دهم
راستتر از سروقد نیست نشانی راست
هست گواه قمر چستی و خوبی و فر
[...]
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
[...]
در پی آن میدوید دل که نگاری کجاست
نوبت خوبان گذشت شاهد ما وقت ماست
بر سر آب حیات خیمه زده جان ما
این تن خاکی دوان بهر سرابی چراست
بر در بیگانگان هرزه چرا میرویم
[...]
قاعدهٔ روزگار پرورش ناسزاست
ورنه گداپیشه را دست تسلط چراست
عقل تبّرا کند از دل دنیاپرست
دل نبود گر نرفت بر روش عقل راست
دنیی و دین پیش ما هست مثال دو رعد
[...]
این همه پروانهها، سوخته از چپ و راست
شمع شب ما بود، راه شبستان کجاست؟
شحنه اگر دوست بود، این همه بیداد چیست؟
وین همه آشوب چه؟ گر ملک از شهر ماست
چون نپسندد جفا نرگس سرمست یار؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.