گنجور

 
اقبال لاهوری

گریهٔ ما بی اثر ناله ما نارساست

حاصل این سوز و ساز یک دل خونین نواست

در طلبش دل تپید ، دیر و حرم آفرید

ما به تمنای او ، او به تمنای ماست

پردگیان بی حجاب ، من به خودی در شدم

عشق غیورم نگر میل تماشا کراست

مطرب میخانه دوش نکتهٔ دلکش سرود

باده چشیدن خطاست باده کشیدن رواست

زندگی رهروان در تگ و تاز است و بس

قافلهٔ موج را جاده و منزلی کجاست

شعلهٔ در گیر زد بر خس و خاشاک من

مرشد رومی که گفت «منزل ما کبریاست»

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode