آن شمع چو شد طرب فزایی
پروانه دلان به رقص آیی
چون جان برسد نه تن بجنبد
جان آمد از لحد برآیی
چون بانگ سماع در که افتاد
ای کوه گران کم از صدایی
کاین باد بهار میرساند
رقصانی شاخ را صلایی
در ذره کجا قرار ماند
خورشید به رقص در سمایی
هم آتش و دود گشته پیچان
از آتش روی جان فزایی
ماهی صنما ز روح بیجسم
شوخی شکری یکی بلایی
گه کوته و گه دراز گشتیم
با سایه صورت همایی
هم بر لب دوست مست گشتیم
نالان شده مست همچو نایی
بر باد سوار همچو کاهیم
اندر جولان ز کهربایی
چون پشه ز خون خویش مستیم
وز دیگ جگر دلا ابایی
اندر خلوت به هوی هویی
در جمعیت به های هایی
در صورت بنده کمینیم
در سر صفت یکی خدایی
این داد خدیو شمس تبریز
بی کبر ولیک کبریایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای عاشقانه و شورانگیز پرداخته و به رابطه بین شمع و پروانه، جان و تن، و حالاتی که عشق و نشاط به وجود میآورد، میپردازد. شاعر از رقص پروانهها در نور شمع صحبت میکند و به شور و شوقی که در وجود عاشقان بهوجود میآید اشاره میکند. او از تأثیرات سماع و بهار بر زندگی و روح انسان میگوید و حالاتی چون مستی و شوق را توصیف میکند. همچنین به یگانگی و عشق میان معشوق و عاشق اشاره دارد و در نهایت به مقام والای خدایی در سادگی و عظمت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وقتی آن شمع روشن و شاداب میشود، پروانههای عاشق به رقص و شادی درمیآیند.
هوش مصنوعی: زمانی که جان به انسان برسد، بدن نمیتواند حرکتی داشته باشد. جان از زیر خاک برخاست و به زندگی بازمیگردد.
هوش مصنوعی: زمانی که صدای سماع در دل کوهستان طنینانداز میشود، تو نیز همچون آن صدا، سنگین و محکمتر از همیشه، باید به آن واکنش نشان دهی.
هوش مصنوعی: این باد بهاری، درختان را به رقص درمیآورد و صدایی به آنها میدهد.
هوش مصنوعی: در ذرهای کوچک، چطور ممکن است که خورشید در آسمان به رقص بپردازد؟
هوش مصنوعی: آتش و دودی که از شعله جانافزای محبت برمیخیزد، امانت را به طوری در هم پیچیده است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت یک دختر اشاره دارد که مانند ماهی است و روحی بدون جسم دارد. او به خاطر زیباییاش میتواند شادی و سعادتی را به دیگران هدیه دهد و به طور کلی، تمام وجودش پر از لطافت و ظرافت است.
هوش مصنوعی: ما گاهی در زندگی لحظات کوتاه و سریع داریم و گاهی لحظات طولانی و تأملبرانگیز، مثل سایه که در کنار چهرهام به همراهی میآید.
هوش مصنوعی: ما در کنار دوست، تحت تأثیر عشق و شوق، به حالتی سرخوش و بیخبر از دنیا درآمدیم و مانند نی، که در صدایش نالهای از عشق و احساس وجود دارد، در دل و جان خود بیتاب و نالهکنان هستیم.
هوش مصنوعی: ما مانند کاههایی هستیم که بر روی باد سوار میشویم و در فضا پرواز میکنیم؛ حالتی مانند کهربا داریم.
هوش مصنوعی: ما مانند پشهای هستیم که از خون خود بیخبر و مست است و از دیگ جگر دل هیچ نگرانی نداریم.
هوش مصنوعی: در جایی خلوت و آرام، صدای خوش و شوق و شادی به گوش میرسد، در حالی که در میان جمعی پر سر و صدا، هم همهمه و شوق دیگری به وضوح حس میشود.
هوش مصنوعی: در وجود من، ویژگیهای خدایی نهفته است و من به عنوان بنده، به حضور او نزدیکم.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که شمس تبریزی، که مقام و عظمت خاصی دارد، بدون هیچ گونه خودبزرگبینی و تکبر، اراده و قدرت الهی را در وجود خود دارد. او به معنای واقعی، کبریا و بزرگی را فراتر از خود تجربه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای غره شده به پادشائی
بهتر بنگر که خود کجائی
آن کس که به بند بسته باشد
هرگز که دهدش پادشائی؟
تو سوی خرد ز بندگانی
[...]
ای جان و جهان من کجایی
آخر بر من چرا نیایی
ای قبلهٔ حسن و گنج خوبی
تا کی بود از تو بیوفایی
خورشید نهان شود ز گردون
[...]
با خاک در تو آشنایی
خوشتر ز هزار پادشایی
دیده رخ راز مه ببیند
بر عارض تو ز روشنایی
از نکتهٔ طوطی لب تو
[...]
سررشتهٔ قدرت خدایی
بر کس نکند گرهگشایی
ای مونس جان من کجائی
از دیده من چرا جدائی
چون دل دهدت که هر زمانی
صد باره به نزد من نیائی
در دل شغب و دغا چه داری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.