ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ
در من نگر که میدهم از زندگی سراغ
ما رنگ شوخ و بوی پریشیده نیستیم
مائیم آنچه می رود اندر دل و دماغ
مستی ز باده میرسد و از ایاغ نیست
هر چند باده را نتوان خورد بی ایاغ
داغی به سینه سوز که اندر شب وجود
خود را شناختن نتوان جز به این چراغ
ای موج شعله سینه بباد صبا گشای
شبنم مجو که میدهد از سوختن فراغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و روشنایی لاله که نماد زندگی و امید است، اشاره میکند. او از وجودی درون خود صحبت میکند که شادابی و سرزندگی را درک میکند، اما در عین حال، به تألم و درد هم اشاره دارد. شاعر بیان میکند که مستی ناشی از باده جدای از درد و جرفای وجود نیست و برای شناخت خود باید از نور و روشنایی درونش بهره ببرد. او به لاله خطاب میکند و از آن میخواهد که به او کمک کند تا در این مسیر دچار سرگشتگی نشود.
هوش مصنوعی: ای لاله، تو چراغی در کوهستان و باغ و دشت هستی. به من بنگر که زندگی را به تو معرفی میکنم.
هوش مصنوعی: ما ظاهری شاد و دلنشین نداریم، بلکه حقیقت ما در درون و افکار ما نهفته است.
هوش مصنوعی: مستی از نوشیدن شراب به وجود میآید و بدون کمک یک ظرف مناسب نمیتوان از شراب لذت برد، هرچند خود شراب قابل نوشیدن است.
هوش مصنوعی: دردی در سینهام وجود دارد که در تاریکی شب نمیتوانم خود را بشناسم، جز با کمک این چراغ.
هوش مصنوعی: ای موج، ای شعله، سینهات را به نسیم صبح بسپار، چرا که شبنم را جستجو نکن، زیرا از سوختن دل، آرامش مییابی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل شاد دار و پند کسایی نگاه دار
یک چشمزد جدا مشو از رطل و از تفاغ
تا مهر بر فروخت ببرج حمل چراغ
پر شمع و پر چراغ شد از لاله باغ و راغ
دیو است زاغ گوئی مقری است عندلیب
کز بانک او ز باغ هزیمت گرفت زاغ
از بوستان کلاغ هزیمت گرفت راست
[...]
امروز روز شادی و امسال سال لاغ
نیکوست حال ما که نکو باد حال باغ
آمد بهار و گفت به نرگس به خنده گل
چشم من و تو روشن بیروی زشت زاغ
گل نقل بلبلان و شکر نقل طوطیان
[...]
برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ
چون دست میدهد نفسی موجب فراغ
کاین سیل متفق بکند روزی این درخت
وین باد مختلف بکشد روزی این چراغ
سبزی دمید و خشک شد و گل شکفت و ریخت
[...]
دل برد دلبر و به دلم برنهاد داغ
دارد کنون ز حال من خسته دل فراغ
بی روی دلفریب تو خون می رود دگر
اندر میان چشم و دل ای چشم و ای چراغ
عمری گذشت بر دلم ای عمر نازنین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.