نگارا تو گلی یا جمله قندی
که چون بینی مرا چون گل بخندی
نگارا تو به بستان آن درختی
که چون دیدم تو را بیخم بکندی
چه کم گردد ز حسنت گر بپرسی
که چونی در فراقم دردمندی
من آنم کز فراقت مستمندم
تو آنی که هلاک مستمندی
در این مطبخ هزاران جان به خرج است
ببین تو ای دل مسکین که چندی
چو حلقه بر درت سر میزنم من
چه چاره چون تو بر بام بلندی
بیا ای زلف چوگان حکم داری
که چون گویم در این میدان فکندی
سپند از بهر آن باشد که سوزد
دلا می سوز دلبر را سپندی
بیا ای جام عشق شمس تبریز
که درد کهنه را تو سودمندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی شاعر است. شاعر معشوق خود را به گل و درختی زیبا تشبیه میکند و از او میخواهد که به درد فراقش گوش دهد. او در بیان حالش میگوید که در دوری معشوق، رنج میکشد و احساس فقر عاطفی دارد. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میپرسد که اگر از او بپرسند حالش چگونه است، آیا زیباییاش کم میشود؟ در ادامه، شاعر به عشق و شوقش میپردازد و از معشوق میخواهد که به او نزدیکتر شود. در نهایت، او عشق را داروی دردهایش میداند و به معشوق اشاره میکند که او تنها کسی است که میتواند به او کمک کند.
هوش مصنوعی: ای معشوق، تو همچون گلی زیبا یا شیرینی دلپذیری هستی که وقتی مرا میبینی، لبخند میزنی همچون گل.
هوش مصنوعی: ای معشوق، تو در باغ همچون درختی هستی که وقتی تو را دیدم، ترسیدم و از ریشه کنده شدم.
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی که در دوریات چگونه هستم، چهقدر زیباییات کم خواهد شد. من در فراق تو دچار درد و رنج هستم.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به خاطر جداییات دچار گرفتاری و بیپناهی شدهام و تو کسی هستی که باعث ویرانی من در این وضعیت شدهای.
هوش مصنوعی: در این آشپزخانه، جانهای زیادی در حال خرج شدن است. تو ای دل بیچاره، ببین که تا چه زمانی این وضعیت ادامه دارد.
هوش مصنوعی: وقتی به در خانهات میزنم مثل حلقهای به دور آن، چارهای ندارم چون تو در بالاترین نقطه قرار داری.
هوش مصنوعی: بیا ای زلف تو که همچون تیری در میدان عشق میچرخد، وقتی که در این میدان صحبت میکنم، تو مرا به خواب میافکنی.
هوش مصنوعی: عطر سپند برای این است که دلها را میسوزاند؛ آتش عشق نیز دل عاشق را میسوزاند.
هوش مصنوعی: بیا ای جام عشق شمس تبریز، که تو برای من دردی کهنه را التیام میبخشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنانت باد در دولت بلندی
که چون جمشید دیوان را ببندی
معانی را بدو ده سربلندی
سعادت را بدو کن نقشبندی
که تا عقل و خرد را کار بندی
که تا از عقل یابی بهرهمندی
کریما تو گلی یا جمله قندی
که چون بینی مرا چون گل بخندی
عزیزا تو به بستان آن درختی
که چون دیدم تو را بیخم بکندی
چه کم گردد ز جاهت گر بپرسی
[...]
کنندش با هزاران ارجمندی
به عقد ان زمرد عقد بندی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.