در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها جهان ملک خاتون مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان :: حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
جهان ملک خاتون (بیت ۱۳): گوهری گر بدی ورای سخن - آن فرود آمدی به جای سخن
حافظ (بیت ۱۴): گر بدی گوهری ورای سخن - آن فرود آمدی بجای سخن
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - ستایش شاه شجاع:کسی که شمع جمال تو در نظر دارد - ز آتش دل پروانه کی خبر دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶:کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد - محقق است که او حاصل بصر دارد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲:ای گوهر لطافت و ای منبع صفا - بردیم از فراق تو بر وصلت التجا
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:ما سر نهاده ایم به پایش بگو صبا - با سرو ناز تا که چرا سر کشد ز ما
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:چشم و چراغ جمع رسُل هادی سبل - سلطان چار بالش ایوان اصفیا
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱:ای عزیزان تا به کی باشد ز غم حالم خراب - تا به کی باشد دل و جانم چنین در اضطراب
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:چون غنیمت بود شب مهتاب - وصل ما را ز لطف خود دریاب
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:میدمد صبح و کِلِّه بست سحاب - الصَبوح الصَبوح یا اصحاب
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵:بیا که پیک نظر می دوانم از چپ و راست - که تا کجا چو تو سروی به باغ جان برخاست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:کدام سرو به بالای دوست ماند راست - بگو دلا و به بستان نظر کن از چپ و راست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست - سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:بر منت ای دل و دین این همه بیداد چراست - و این همه جور و جفا راست بگو تا ز چه خاست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:سرو در باغ به بالای تو می ماند راست - مه ده دچار ز شرم رخ تو در کم و کاست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶:ز هوای سر زلف تو دلم پر سوداست - وز خیال رخ تو دیده ی جان خون پیماست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست - می ز خُمخانه بهجوش آمد و میباید خواست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳:سعادت یار و دولت همنشین است - کسی را کان رخ مهوش قرین است
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴:ترا با ما بگو جانا چه کین است - که با ما دایماً رایت چنین است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است - ز کارستانِ او یک شمه این است
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱:دل مسکین مرا خار جفای تو بخست - راه خوابم به شب هجر خیال تو ببست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸:تا دلم با غم روی تو به شادی بنشست - جان فدا کرد جهان وز همه عالم وراست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست - که به پیمانهکشی شهره شدم روز الست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:زلفآشفته و خِویکرده و خندانلب و مست - پیرهنچاک و غزلخوان و صُراحی در دست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:به دل چو سنگدلانی به مهربانی سست - ز عهد دور به غایت، به دلریایی چست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹:دو دیده تا که دلم دیده در جمال تو بست - ببست در تو دل و از غم جهان وارست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:دلم وصال تو را از جهان طلب کارست - چرا که در غم هجران به کام اغیارست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱:به روز بازپسین و به صبحگاه الست - که ذکر و نام تو همواره بر زبان منست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست - صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ باده پرست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست - که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰ - استقبال از سعدی:فراغتیست مرا از جهان و هرچه در اوست - چه باک دارم از اندیشههای دشمن و دوست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست - که هر چه بر سرِ ما میرود ارادتِ اوست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶:ای باد صبحدم خبر آن نگار چیست - آخر هوای آن صنم گل عذار چیست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷:ای باد صبحدم خبر آن نگار چیست - بویت خوش است حال سر زلف یار چیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ - ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷:هر چند دلارام مرا مهر و وفا نیست - یک لحظه خیالش ز من خسته جدا نیست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲:آخر ز چه رو در دل تو مهر و وفا نیست - با ما ز چرا ای دل و دین غیر صفا نیست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳:جز بوی سر زلف تو با باد صبا نیست - ...........................................ا نیست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶:ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست - فریاد دلم رس که بدین نوع روا نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست - در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰:دلم ز روی چو خورشید تو شکیبا نیست - چرا که خوشتر از آن در جهان تماشا نیست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:کدام دیده به دیدار یار بینا نیست - کدام نطق به اوصاف یار گویا نیست
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲:سرای مدرسه و بحثِ عِلم و طاق و رَواق - چه سود، چون دلِ دانا و چشمِ بینا نیست؟
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰:ما را به درد عشق تو جز صبر چاره نیست - شب نیست کز فراق تو صد جامه پاره نیست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۱:شب نیست کز فراق تو صد جامه پاره نیست - تدبیر ما به عشق تو جز صبر چاره نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:راهی است راهِ عشق که هیچش کناره نیست - آن جا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷:مرا به عشق تو جز ناله ای و آهی نیست - به حال زار من خسته ات نگاهی نیست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۹:چرا به سوی من خسته ات نگاهی نیست - که جز در تو مرا در جهان پناهی نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:جز آستان توام در جهان پناهی نیست - سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸:نسیم باد بهارست یا هوای بهشت - بهشت چیست وصال نگار حورسرشت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت - من و شرابِ فرحبخش و یارِ حورسرشت
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸:فریاد کان نگار دل از مهر برگرفت - جور و جفا به حال دل ما ز سر گرفت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت - کارِ چراغ خلوتیان باز درگرفت
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷:تا کی کشم ای دوست ز خود کرده ندامت - تا چند کشد دل ز غم عشق ملامت
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸:در عشق تو تا چند کشم بار ملامت - اندیشه نداری مگر از روز قیامت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:یا رب سببی ساز که یارم به سلامت - بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳:چه باشد ار تو ز لطفم کنی زمانی شاد - جهان کنی دگر از وصل خویشتن آباد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰:اگر دمی ز تو بویی به من رساند باد - هزار جان و جهانم فدای آن دم باد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۵:بگو کجا برم از دست هجر تو فریاد - که کند خانه صبرم ز بیخ و از بنیاد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶:هزار ناله ز دست فراق و صد فریاد - که کند خانه ی صبرم ز بیخ و از بنیاد
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزلسرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۹:ما را نمی رود نفسی یاد او ز یاد - یارب که یاد او ز دل خسته کم مباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد - گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۱:تا دیده ی من بر رخ همچون قمر افتاد - راز دلم از پرده محنت بدر افتاد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد - وان راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱:ز جفای فلک سفله مسلمانان داد - که بسی داغ بدین خسته ی دل ریش نهاد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۱:میزنم هر نفس از دست فراقت فریاد - آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳:بازم غم فراق تو دردی به جان نهاد - تا کی توان غمی به دل ناتوان نهاد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:آن بندهپروری که زبان در دهان نهاد - درّ کلام در صدف هر زبان نهاد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۸:دل من با سر زلف تو هوایی دارد - دردمندست و ز لعل تو دوایی دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد - نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۳:ناتوان چشم تو تا میل به مخموری کرد - دل سرگشته ی من باز ز تن دوری کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:دوستان دخترِ رَز توبه ز مستوری کرد - شد سویِ محتسب و کار به دستوری کرد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۸:دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد - وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد - صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰:دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد - یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۱:ز مهر روی خوب تو دلم دل بر نمیگیرد - به جز سودای زلف تو مرا در سر نمیگیرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:دلم جز مِهرِ مَهرویان، طریقی بر نمیگیرد - ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۰:دردم ز وصل دوست به درمان نمیرسد - واین تیره روز هجر به پایان نمیرسد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۱:دردم نهاد بر دل و درمان نمیرسد - واین روزگار تلخ به پایان نمیرسد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸:کارم ز دور چرخ به سامان نمیرسد - خون شد دلم ز درد، به درمان نمیرسد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۴:بتی که خاطر او لازم جفا باشد - چه لازمست که با او مرا وفا باشد
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱:به سمع خواجه رسان ای ندیم وقتشناس - به خلوتی که در او اجنبی صبا باشد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۹:گرچه بیداد جفای تو به غایت باشد - حاش لله که مرا از تو شکایت باشد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:من و انکارِ شراب! این چه حکایت باشد؟ - غالباً این قَدَرَم عقل و کِفایت باشد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸:ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد - که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:صبا به تهنیتِ پیرِ مِیفروش آمد - که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹:دلبر چه کرد با من مسکین مستمند - دل را ببرد از من و در پای غم فکند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند - مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲:تا چند با دل من مسکین جفا کند - آن بی وفا نگار به ترک وفا کند
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳:باشد که درد ما به تفقّد دوا کند - کام دل ضعیف ز وصلش روا کند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶:گر مِیفروش حاجتِ رندان روا کند - ایزد گنه ببخشد و دفعِ بلا کند
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵:درد دل مرا چو اطبا دوا کنند - درمان درد ما لب لعل شما کنند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند - آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۶:بیشتر خلق جهان در پی جاه و درمند - ز وفا دور و جفاجوی و نه اهل کرمند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند - که به بالای چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۷:تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود - دل من طالب وصل تو به جان خواهد بود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود - سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود - سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۴:آنکس که مرا از دو جهان یار گزین بود - برگشت ز عهد من و شرطش نه چنین بود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۵:گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود - گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۴:گمان مبر که دلم از سر وفا برود - وگر ز دوست به این خسته دل جفا برود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد - ور آشتی طلبم با سرِ عِتاب رَوَد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸:از حال من نگار مرا گر خبر شود - چون زلف خاطرش همه در یکدگر شود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:ترسم که اشک در غمِ ما پردهدر شود - وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲:عشقت نه سرسریست که از دل به در شود - مهرت نه عارضیست که جای دگر شود
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۴:به ذات پاک خداوند و عزّت معبود - که نیستم به جهان غیر وصل او مقصود
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۴:از آتش غم هجرم به سر برآید دود - هزار چشمه خونم ز چشمها بگشود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:کنون که در چمن آمد گُل از عَدَم به وجود - بنفشه در قدمِ او نهاد سر به سجود
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۰:نه دلبری که دلم زو دمی بیاساید - نه همدمی که به دردم دمی به کار آید
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۴:اگر نقاب بت من ز چهره بگشاید - بسا دلی که به شوخی به غمزه برباید
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۶:چمن به صبحدمی چون به گل بیاراید - دماغ جان من از بوی آن بیاساید
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۸:گر آفتاب تجلیش روی بنماید - دلا یقین که تو را کار بسته بگشاید
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۰:مرا وصال رخت ای نگار می باید - اگر مراد دل ما نمی دهی شاید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید - که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمیآید
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۰:به جز خیال توام در نظر نمیآید - دمیم بیرخ جانان به سر نمیآید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید - فغان که بختِ من از خواب در نمیآید
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۳:چه چاره چونکه دل از وی به کام دل نرسید - زلال لعل لب او به کام دل نچکید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید - هِلال عید در ابرویِ یار باید دید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید - وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۱:من مسکین نه دل دارم نه دلدار - به دل دارم ز دلدارم بسی بار
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۲:چو چشمانت منم پیوسته بیمار - به محراب دو ابرویت گرفتار
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۶:فراقت بر دلم بار آورد بار - گل بختم همه خار آورد خار
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۷:به جان آمد دلم از جور دلدار - غمم افزون شد از اندوه غمخوار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:الا ای طوطیِ گویایِ اسرار - مبادا خالیات شِکَّر ز مِنقار
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۷:ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار - ما را نزار و زار خدا را روا مدار
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۸:فریاد و الغیاث ز بیداد روزگار - کز دل ببرد صبرم و از دست رفت یار
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۳:ای صبحدم نسیم سر زلف تو بیار - یا از من غریب پیامی ببر به یار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۸ - استقبال از حافظ:ای دل پر درد بر امّید درمان غم مخور - در رسد تشریف روز وصل جانان غم مخور
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۹ - استقبال از حافظ:ای دل ار سرگشتهای از جور دوران غم مخور - باشد احوال جهان افتان و خیزان غم مخور
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور - کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۲:بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبور - جان را تو قوّتی و دلم را تویی سرور
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور - گلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دور
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۰:سروی به خون دیده بپروردمش به ناز - برداشت از سر من بیچاره سایه باز
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۴:در بوستان حسن بگفتم به سرو ناز - پیش قدش تو بیش به بالای خود مناز
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۸:آن سرو راست را که همی پرورم به ناز - از آب دیده، چون بودم بر قدش نیاز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:ای سروِ نازِ حُسن که خوش میروی به ناز - عُشّاق را به نازِ تو هر لحظه صد نیاز
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۶:صبا مرا به جهان نیست جز تو محرم راز - مرا به روی نگارین خویش هست نیاز
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۹:فغان و داد ازین روزگار سفله نواز - که دارد اهل مروّت بدین صفت به نیاز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۴:آن چنانم زغم عشق تو حیران که مپرس - واله و شیفته و خسته ی هجران که مپرس
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱:دارم از زلفِ سیاهش گِلِه چندان که مَپُرس - که چُنان ز او شدهام بی سر و سامان که مَپُرس
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۴:خوشست درد که باشد امید درمانش - خوشا سری که نباشد به عشق سامانش
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۵:مراست درد فراقی که نیست درمانش - شبیست شدّت هجران که نیست پایانش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:چو برشکست صبا زلفِ عنبرافشانش - به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۵:چرا کردی مرا از دل فراموش - گرفتی دیگری جز من در آغوش
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۶:گرم بوسی دهی از لعل پرنوش - غلامی گردم از جان حلقه در گوش
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۷:به خوابش دیده ام زلف تو را دوش - شدم زان بو بدین سان مست و مدهوش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش - بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۹:در شب تاریک هجران زار و سوزانم چو شمع - او چو گل خندان و من سوزان و گریانم چو شمع
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع - شبنشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶:به جان رسید دل من ز گردش افلاک - شدست جامه صبرم ز دست هجران چاک
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۷:اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک - فتد ز آتش آهم غریو در افلاک
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:اگر شراب خوری جُرعهای فَشان بر خاک - از آن گناه که نَفعی رسد به غیر چه باک؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک - گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۴:به تلخی شب هجران و بامداد وصال - به هر دو نرگس جادوی دوست و آن خط و خال
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۲:من بی دل چکنم پیش که گویم غم دل - که ز عشق تو بجز غصّه ندارم حاصل
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۶:تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل - دریاب دلم را و مکن بیش تعلّل
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:دارایِ جهان نصرتِ دین خسروِ کامل - یَحییِ بنِ مُظَفَّر مَلِکِ عالمِ عادل
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹:برنمی آید مرا زان لعل جان افزای کام - وز شراب عشق او چون چشم او مستم مدام
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۶:یک نظر گر می کنی بر حال ما، ما را تمام - هم عنایت کرد باید بر من ای ماه تمام
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْفام - مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۱:دیده بگشادم و دل در سر زلفت بستم - در تو بستم دل و از هر که جهان وارستم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:دوش بیماری چشم تو بِبُرد از دستم - لیکن از لطفِ لبت صورتِ جان میبستم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۵:آنکه هرگز نرود یک نفسی از یادم - نکند یک شبی از وصل رخش دلشادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم - ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۶:نگارا از فراقت سخت زارم - به سختی روزگاری می گذارم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۷:تو می دانی که جز تو کس ندارم - بدین امید روزی می گذارم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۰:صبا بگذر شبی در کوی یارم - پیام من ببر سوی نگارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:ز دستِ کوتهِ خود زیرِ بارم - که از بالابلندان شرمسارم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۳:ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم - چون در دو جهان غیر تو امید ندارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم - بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۲:جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم - گر دورم از نظر به دل و جانت حاضرم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۴:تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم - جانا به جان تو که نه خوابست و نه خورم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم - یعنی غلامِ شاهم و سوگند میخورم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۶:بیا جانا که جانت را بمیرم - وگر میرم به جان منّت پذیرم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۷:مگر لطف تو باشد دستگیرم - ز پای افتادم آخر دست گیرم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۸:به لطف ای دوست باری دست گیرم - که جز لطفت نباشد دستگیرم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:به تیغم گَر کشد دستش نگیرم - وگر تیرم زَنَد منّت پذیرم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:مزن بر دل ز نوکِ غمزه تیرم - که پیشِ چشمِ بیمارت بمیرم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۲:مدّتی تا به غم حال جهان می سازم - شرح حالی ز سر شوق همی پردازم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵:در خراباتِ مُغان گر گذر افتد بازم - حاصلِ خرقه و سجاده، روان دربازم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۶:دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون کنم - هر زمان از آتش دل دیده را پر خون کنم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۷:تا به چند این دیده را در هجر تو جیحون کنم - واین دل بیچاره را در عشق تو پر خون کنم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۹:تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خون کنم - دیده نم دیده را در هجر تو جیحون کنم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سر بیرون کُنَم - گفت کو زنجیر؟ تا تدبیرِ این مجنون کُنَم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۰:گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم - یاد وصالش آمد و بگرفت دامنم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:چِل سال بیش رفت که من لاف میزنم - کز چاکرانِ پیرِ مُغان کمترین منم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۱ - استقبال از حافظ:ما تو را دلدار خود پنداشتیم - وز تو چشم مردمیها داشتیم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم - خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۴:بگو تا چند خون دل به غم در ساغر اندازیم - ز هجر روی آن دلبر ز دیده گوهر اندازیم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم - فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۷:پیش چوگان جفایت صنما چون گویم - قصّه ی درد خود و جور تو را چون گویم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:بارها گفتهام و بار دگر میگویم - که من دلشده این ره نه به خود میپویم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۳:به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن - مراد من بود از گل جمال او دیدن
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۵:چه خوش بود به چمن در صبوح گل چیدن - دو لعل شکّر شیرین یار بوسیدن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن - منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۴:از دستت ای قلم من خواهم به جان رسیدن - از تو زبان درازی و ز من زبان بریدن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن - در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۲:برآ به بام و رخت همچو شمع خاور کن - ز آفتاب رخت عالمی منوّر کن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:ز در در آ و شبستان ما منور کن - هوای مجلس روحانیان معطر کن
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۶:ای به بالا سرو نازی ای به رخ همچون سمن - عاشقان مشتاقت از جان میل کن سوی چمن
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۲:سَروَرِ اَهلِ عَمایِم، شمعِ جمعِ انجمن - صاحبِ صاحبقَران، خواجه قوامالدین حَسَن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن - مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۹:زمانه تا به کی آخر جفا کند بر من - به آتش غم هجران بسوزدم خرمن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طربانگیز گشت و توبهشکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۳:آمد دل ضعیف من اندر پناه تو - کرد او وطن به سایه زلف سیاه تو
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:ای خونبهای نافه چین خاک راه تو - خورشید سایهپرور طرف کلاه تو
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۰:خردم گفت برو ای دل دیوانه برو - یک نصیحت ز من ای پیر جهان دیده شنو
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو - یادم از کِشتهٔ خویش آمد و هنگامِ درو
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۲:جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده - مرغ دل ضعیفم در قیدت اوفتاده
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۳:ای ما جهان و جان را بر باد عشق داده - وز دیده در فراقت صد جوی خون گشاده
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۸:عید است و موسم گل، ساقی بیار باده - هنگام گل که دیده بی می قدح نهاده
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۴:ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده - نقش خیال رویت بر لوح جان کشیده
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵:دامنکشان همی شد در شرب زرکشیده - صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۹:ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده - خوشتر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۴:جانا چه کردهایم که از ما بریدهای - بر دست هجر پرده صبرم دریدهای
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:از من جدا مشو که توام نور دیدهای - آرام جان و مونس قلب رمیدهای
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۹:دارم به لطف عام تو چشم عنایتی - بنگر به حال زارم و فرما رعایتی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۰:گفتم ز جور دوست بگویم حکایتی - نگذاردم وفا که نویسم شکایتی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۱:دردا که نیست روز غمت را نهایتی - تا کی نباشدت سوی یاران عنایتی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:ای قصهٔ بهشت ز کویت حکایتی - شرح جمال حور ز رویت روایتی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۳:ز کوی دوست آمد شاد بادی - ولی از ما نکرد او باز یادی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:سَبَتْ سَلْمیٰ بِصُدْغَیها فُؤادی - و رُوحی کُلَّ یَومٍ لی یُنادی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۴:به حکم آنکه مرا نیست در جهان یاری - ز خویشتن بترم نیست در نظر باری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۸:دلم ز دست ببردی و جان به سر باری - بگو که با من بیچاره خود چه سر داری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۲:چه باشد ار ز من خسته دل تو یاد آری - ز روزگار وصال و ز عهد دلداری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۵:مگر با ما سر یاری نداری - بگو تا کی کشم این بردباری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۹:گرم بودی به وصلت اختیاری - نبودی بر دلم از هجر باری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۰:دلا تا کی چنین در زیر باری - سبکباری مجوی ار مرد کاری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۱:چه خوش بادیست باد نوبهاری - مگر کز زلف آن سیمین نگاری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۲:که دارد در دو عالم چون تو یاری - به قد سرو سهی رخ چون نگاری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۳:که را باشد به عالم چون تو یاری - بتی خوش بوی خوش رو چون نگاری
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۵:به دردی دل گرفتارست باری - که درمان نیستش جز وصل یاری
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۸:برو زاهد به امیدی که داری - که دارم همچو تو امیدواری
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۳:دلم ببردی و دانم که قصد جان داری - سر بریدن پیوند دوستان داری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:تو را که هر چه مراد است در جهان داری - چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری؟
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۸:چه باشد ار به من خسته دل کنی نظری - و یا بپرسی از حال زار من خبری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طفیل هستی عشقند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۲:فدای جان منست آن نگار چون حوری - بگو چگونه توان کرد از رخش دوری
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۶:بیار باده و بازم رهان ز مخموری - که هم به باده توان کرد دفع رنجوری
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۸:من تو را دارم و جز لطف توأم نیست کسی - در جهانم نبود غیر تو فریادرسی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۹:تا نفس هست به یاد تو برآرم نفسی - ناکسم گر فکنم جز تو نظر سوی کسی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی - ای پسر جام مِیام ده که به پیری برسی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۷:دلا تا کی به درد عشق نالی - مگر در باغ با بلبل همالی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:سلام الله ما کر اللیالی - و جاوبت المثانی و المثالی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۸:در دیده ام نیامد جز روی تو خیالی - جز قامتش نیامد در چشم ما نهالی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:یا مبسما یحاکی درجا من اللالی - یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی - خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۰:من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شامی - کیست آنکس که بدید از لب لعلت کامی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:زان می عشق، کز او پخته شود هر خامی - گر چه ماه رمضان است بیاور جامی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۴:بتا تا کی کنی این سرگرانی - چرا با ما چنین نامهربانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۳:فراموشت چرا شد مهربانی - مگر حال من بی دل ندانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۸:جهان بگرفت باز از سر جوانی - رسید ایام عیش و کامرانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۵:بده ساقی تو جام ارغوانی - ز دست غم مگر بازم رهانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۶:صبا حال دلم را نیک دانی - به کوی دوست رو یک شب نهانی
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۷:دل من درد غمت دارد و تو درمانی - زآنکه باشند همه در دل و تو در جانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۲:دل بدادم به تو ای دوست من از نادانی - تا کشیدم ز غمت این همه سرگردانی
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۲:خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا - ای جلال تو به انواع هنر ارزانی
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۳:ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار - تا تن خاکی من عین بقا گردانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:احمد الله علی معدلة السلطان - احمد شیخ اویس حسن ایلخانی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۸:چو حال زار من خسته دل تو می دانی - به شرح حال چه حاجت که در دل و جانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۹:مرا که در دو جهان راحت دل و جانی - به درد عشق تو درمانده ام تو درمانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۰:دلی که نیست به درد فراقت ارزانی - روا مدار کز آن پس خورد پشیمانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۱:دلی ز دست بدادم ز روی نادانی - ز دست جور تو خوردم بسی پشیمانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۳:صبا تو حال دل تنگ ما نکو دانی - به گوش یار رسان حال ما چو بتوانی
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۹:دلم را درد و درمانی مرا تو مونس جانی - من بیچاره را تا کی به درد دل برنجانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۰:تو عهدی کرده ای جانا که از من سر نگردانی - تویی سرو روان جان به باغ عمر ما دانی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۴:نگارا چون قلم ما را به سر تا کی بگردانی - مگر حال من مسکین سرگردان نمی دانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۶:تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی - قدی چو سرو روان سرو را ز گل بدنی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی - فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۵:گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به روی - دانی که از در تو نگردم به گفت و گوی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:بلبل، ز شاخِ سرو، به گلبانگِ پهلوی - میخوانْد دوش، درسِ مقاماتِ معنوی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۷:نمی یابم به درد دل دوایی - ز دست جور شوخ دلربایی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۹:بیا جانا که دردم را دوایی - ز جان مشتاقتم آخر کجایی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۱:بتا بدمهر و سنگین دل چرایی - چرا با وصل ما در ماجرایی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۴:چنین بیگانه وش آخر چرایی - نیاید از تو بوی آشنایی
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۵:پدید آمد رسوم بی وفایی - نماند از کس نشان آشنایی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۸:گذشت حسن نگارم ز حد زیبایی - نماند در دل تنگم از آن شکیبایی
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۲:دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی - نمی کنند جهان را به وصل دارایی
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بستهام جایی
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸:به کنج مدرسه ای کز دلم خراب ترست - نشسته ام من مسکین بی کس درویش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:دلم رمیده شد و غافلم منِ درویش - که آن شِکاریِ سرگشته را چه آمد پیش
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۵:به جد و جهد چو کاری نمیرود از پیش - به کردگار رها کرده به مصالح خویش
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰:کدام لطف که در شأن ما نکرد ایزد - به صد زبان نتوانم که شکر آن گویم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم - که من نسیم حیات از پیاله میجویم
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲:تدبیر و صواب از دل خوش باید جست - سرمایه عافیت کفافیست نخست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸:هستم من سرگشته به عشقت سرمست - جان خسته ز عشق یار و دل داده ز دست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:مستیم چو چشم مست شهلای تو مست - پستیم به پیش قد و بالای تو پست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:سرو چمن از عجب برآورده دو دست - گفتا که، که را قد دلارا چو منست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:در دیده دلم خیال رویش می بست - دلبر به کرشمه گفت زان نرگس مست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴:چون چشم تو نرگسی ندیدم سرمست - چون دید دلم گشت به زلفت پابست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:بیچاره دلم که بود از عشق تو مست - در شست سر زلف تو بودش پابست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۱۰:از دنیی دون اگر دری بر وی بست - یا خار جفای دهر بر پاش شکست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان:هر چشم به خورشید نیارد نگریست - هر قطره به دریا نتواند پیوست
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۲:کس عهد وفا چنانکه پروانه خرد - با دوست به پایان نشنیدیم که برد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۳:در باغ شدم سحر که از غایت درد - می گفت به خنده سرخ گل با گل زرد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:ای روی من از فراق تو چون گل زرد - تا چند کشد دل ز غمت غصّه و درد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۸:ای سرو چمن چیده ز بالای تو درد - نسبت به قد و قامت تو سرو که کرد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۱ - رباعی:زآن بادهٔ دیرینهٔ دهقان پرورد - در ده که تراز عمر نو خواهم کرد
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۹:از آتش دل چو شمع در سوز و گداز - هستم من بیچاره به شبهای دراز
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۱:ای سرو قد تو راست پرورده به ناز - چون هست به ناز نیست بر ماش نیاز
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲:ای دل به جهانت ار بود راز و نیاز - زنهار مکن تو هیچکس محرم راز
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۴:پا بسته ابروت شدم همچو هلال - در دیده نشد هنوز آن حسن و جمال
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ماهی که نظیر خود ندارد به جمال - چون جامه ز تن برکشد آن مشکینخال
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۱۸:چون از من دلخسته به یکباره رمید - هجران به وصال من دلخسته گزید
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:از چرخ به هر گونه همیدار امید - وز گردش روزگار میلرز چو بید
-
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان:که گر اهل دلی روزی بخواند - به آبش آتش دردی نشاند
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان:حدیث نظم کار هر کسی نیست - متاع شعر بار هر کسی نیست
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:به سال باء و صاد و ذال ابجد - ز روز هجرت میمون احمد