بتی که خاطر او لازم جفا باشد
چه لازمست که با او مرا وفا باشد
چرا تو جرم کنی و خطا نهی بر ما
مکن خطا که بد از نیکوان خطا باشد
تو پادشاه جهانی و من گدای درت
صلاح کار گدایان ز پادشا باشد
هرآنکه همچو من از عافیت نپرهیزد
چه جای اینکه از اینش بتر جزا باشد
کسی که نشنود از دوستان مخلص پند
بخرّمی دل دشمنان سزا باشد
مرا مگوی نگارا که عهد بشکستی
طریق عهد شکستن نه زان ما باشد
من آن نیم که به جور از تو روی برتابم
که نقض عهد هم از عادت شما باشد
چه دشمنی که نکردی به دوستی با من
ز دوستان صفت دشمنان روا باشد
اگر تو طعنه زنی بر جهان که بد مهرست
امید مهر و وفا در جهان که را باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کمال دوست چه آمد ز دوست بیطمعی
چه قیمت آورد آن چیز کش بها باشد
عطا دهنده ترا بهتر از عطا به یقین
عطا چه باشد چون عین کیمیا باشد
اگر چه عشق بتان سر به سر بلا باشد
دلم به عشق همه ساله مبتلا باشد
دلم بلای من و عاشقی بلای دل است
بلا که دید که همواره در بلا باشد
غلام قامت آنم که قامتم همه سال
[...]
پناه ملک جهان شهریار روی زمین
تویی که حکم تو بر آسمان روا باشد
جواب امر ترا آسمان دهد لبیک
اگر چو کوه سما قابل صدا باشد
سپهر جاده مقصود خود نیابد باز
[...]
هزار خویش که بیگانه از خدا باشد
فدای یک تن ِ بیگانه کآشنا باشد
در آن هجوم که یار تو پادشا باشد
غم گدا که بود، زیر پا کرا باشد؟
منم به سوز و گدازش، به یاد سیم برت
چو مفلسی که هوسناک کیمیا باشد
یگانه با تو چنانم که در جدایی تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.