فراقت بر دلم بار آورد بار
گل بختم همه خار آورد خار
چو زلف سرکشش شوریده حالم
چرا پیوند ما را بشکند یار
مرا بر دل بسی بُد بار ایام
منه بر دل مرا هجران به سر بار
بگو کز گلشن وصلت نگارا
نصیب من چرا باشد همه خار
مکن زین بیش بر من جور و خواری
برو شرمی بدار آخر ز دادار
وفا و مردمی در پای بردی
نگه دار عهد ما باری به یاد آر
دلم بردی و بشکستی چو زلفت
چو دل بردی ز ما نیکش نگه دار
ز دست روز هجرانت دلم را
مدارش همچو زلف خود نگونسار
به بازار غم عشقت گذشتم
شدم از جان و دل او را خریدار
جهان را رونقی چندان نباشد
از این بهتر بدارش ای جهاندار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و رنج ناشی از دوری و جدایی از معشوق است. شاعر از درد و سختیهای ناشی از عشق و فراق میگوید و به مقایسه زیبایی و راحتی عشق با تلخی و خارهایی که به خاطر جدایی تجربه میکند، میپردازد. او از محبوبش میخواهد که دیگر به او ظلم نکند و به یاد وفا و عهد گذشته باشد. در نهایت، شاعر حسرت میخورد که عشق او به گونهای دچار آسیب و شکست شده و از دنیا میخواهد که به او آرامش و رونقی بدهد.
هوش مصنوعی: دوری و جدایی تو بر دلم حس سنگینی ایجاد کرد، به طوری که شادابی و خوشبختیام را نابود کرد و تنها غم و thorn را به جا گذاشت.
هوش مصنوعی: وقتی که موهای پیچخورده و جذاب او موجب دیوانگی من شده، چرا معشوق باید رابطهمان را قطع کند؟
هوش مصنوعی: در دل من روزهای بسیاری سنگینی میکنند، پس ای روزگار، بار جدایی را بر دوش دل من نگذار.
هوش مصنوعی: بگو چرا در گلستان وصالت، ای محبوب، نصیب من تنها خارهاست و چیزی جز آن نیست؟
هوش مصنوعی: دیگر بیش از این بر من ظلم و بیاحترامی نکن. کمی شرم کن و از خدایت بترس.
هوش مصنوعی: در این بیت به وفا و صداقت اشاره شده و از کسی خواسته میشود که به عهد و پیمانهای گذشته توجه کند و یادآوریاش کند. این درخواست از طرف کسی است که بر سر دوستی و تعهد ایستاده و همچنان امیدوار است که این ارزشها حفظ شود.
هوش مصنوعی: دلم را دزدی و به تکهتکه کردی، همانطور که موهایت این کار را میکنند. چون دل را از ما دزدیدی، لطفاً آن را خوب نگهدار.
هوش مصنوعی: از به یاد آوردن دوری و جداییات دلم را غمگین نکن، همچنان که موهایت را در هم نریز.
هوش مصنوعی: به بازار احساس عشق تو رفتم و تمام وجودم را برای خریدن او به پایش گذاشتم.
هوش مصنوعی: جهان نمیتواند رونق و زیبایی بیشتر از این داشته باشد، ای صاحب جهان، آن را همینقدر نگهدار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم
عزیز از ماندن دایم شود خوار
چو آب اندر شَمَر بسیار ماند
زُهومت گیرد از آرام بسیار
منقش عالمی فردوس کردار
نه فرخار و همه پر نقش فرخار
هواش از طلعت ماهان پر از نور
زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار
بتانی اندر و کز خط خوبان
[...]
مرا با عاشقی خوش بود هموار
کنون خوشتر، که در خور یافتم یار
کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد
مه دو هفته من سر ز کهسار
کنون خوشتر، که با او بوده ام دی
[...]
نبینی بر درخت این جهان بار
مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار
درخت این جهان را سوی دانا
خردمند است بار و بیخرد خار
نهان اندر بدان نیکان چنانند
[...]
خدای پاک و بی همتا و بی یار
هم از اندیشه دور و هم ز دیدار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.