فغان و داد ازین روزگار سفله نواز
که دارد اهل مروّت بدین صفت به نیاز
ز آهن و مس و رویست و قلع عالم پر
طلا و نقره ازین جور می رود بگداز
چراغ بزر ز روغن همیشه می سوزد
جفانگر که سر شمع می برند به گاز
به شهر کبک و کبوتر به دانه می دارند
به دشت و کوه و بیابان به طعمه گردد باز
ز جور چرخ جفاجوی دونِ دون پرور
نکرد مرغ دل من درین هوا پرواز
حکایت ستم چرخ با که بتوان گفت
به غیر باد صبا کاو مراست محرم راز
مگر به گوش فلک از جهان دهد پیغام
که بیش ازین سر ناجنس را به خود مفراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از گذشته و حال جامعه شکایت میکند. او از فساد و نابرابری در دنیا حرف میزند و به وضعیت دشوار انسانی که ارزشها و اصول را فراموش کردهاند، اشاره میکند. با ذکر مواد مختلف و مقایسه آنها، به تزلزل اخلاق و ستم چرخ زمانه میتازد. او همچنین از ناکامی خود در پرواز به سوی امیدها و آرزوها میگوید و از فقر و تبعیضی که بر سر مردم میآید نالان است. در نهایت، شاعر آرزوی شنیدن صدای دلش را از آسمان دارد که شاید پیغامی به جهان برساند تا از ظلم و جور جلوگیری شود.
هوش مصنوعی: وای و افسوس بر این زمانه که به افراد پست و بیلیاقت توجه میکند و کسانی که دارای نیکنظری و انسانیت هستند، به این وضعیت دچار نیاز و درخواست افتادهاند.
هوش مصنوعی: دنیا از مواد مختلفی چون آهن، مس، روی و قلع ساخته شده است و ثروتها و منابعی چون طلا و نقره نیز از همین نوع مواد به دست میآید.
هوش مصنوعی: چراغ بزر همیشه با روغن روشن است، اما شمعی که در گاز قرار دارد، دیگر به کار نمیآید.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به دو تصویر طبیعتی و حیوانی وجود دارد: در یک طرف، کبوترانی در شهری مانند کبک برای پیدا کردن دانه و غذا تلاش میکنند، و در طرف دیگر، بازهایی در دشتها، کوهها و بیابانها به دنبال شکار و طعمه میگردند. این دو تصویر بیانگر جستوجو و تلاش برای بقاء در دو محیط متفاوت است.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستم روزگار، قلب من نتوانسته است در این شرایط به پرواز درآید و خود را به اوج برساند.
هوش مصنوعی: داستان ظلم و ستم روزگار را با چه کسی میتوان گفت جز باد صبا که تنها او رازهایم را میداند.
هوش مصنوعی: آیا صدای این جهان به آسمان نمیرسد که دیگر اجازه ندهد این سر ناپاک بیشتر از این خود را نشان دهد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز
زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز
تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب
[...]
اگر چه دیده افعی بخاصیت بجهد
بدانگهی که زمرد بدو بری بفراز
من این ندیدم، دیدم که خواجه دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز
اگر دو دیده افعی بهخاصیت بکند
بدانگهی که زمرد بدو برند فراز،
من این ندیدم و دیدم که میر دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز.
بهشت وار شد از نوبهار گیتی باز
در بهشت بر او کرد چرخ گوئی باز
درم درم شده روی زمین چو پشت پلنگ
شکن شکن شده آب شمر چو سینه باز
سرشگ ابر کند هر فراز را چو نشیب
[...]
چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز
رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز
شبی که آز برآرد کنم به همت روز
دری که چرخ ببندد کنم به دانش باز
اگر ندارم گردون نگویدم که بدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.