زان می عشق، کز او پخته شود هر خامی
گر چه ماه رمضان است بیاور جامی
روزها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشادقدی، ساعد سیماندامی
روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن، انعامی
مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد
که نهادهست به هر مجلس وعظی دامی
گله از زاهد بدخو نکنم؛ رسم این است
که چو صبحی بدمد، در پیاش افتد شامی
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی
آن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دردآشامی؟
حافظا گر ندهد دادِ دلت آصف عهد
کام دشوار به دست آوری از خودکامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به خرابات گذارم ندهند از خامی
سوی مسجد نتوانم شدن از بدنامی
صوفی رندم و معروف به شاهدبازی
عاشق مستم و مشهور به درد آشامی
سر ز ناچار بر آورده به بیسامانی
[...]
این بزرگان که بنوخاستگان مشهورند
نرسیدست بر ایشان ز کرم جز نامی
چون ندانند که انعام چه باشد بمثل
نتوان داشت ازیشان طمع انعامی
هر یکی را که تو پاشنده قومش دانی
[...]
کس به نیکی نبرد نام من از بدنامی
زانک در شهر شدم شهره بدرد آشامی
آنچنان خوار و حقیرم که مرا دشمن و دوست
چون سگ از پیش برانند بدشمن کامی
ما چنین سوخته ی باده و افسرده دلان
[...]
من ندیدم به جهان همچو دو زلفت شامی
کیست آنکس که بدید از لب لعلت کامی
بر من و حال دلم هیچ ترحّم نکنی
کز فراق رخت ای دوست گذشت ایامی
نام تو ورد زبانست مرا ای دل و جان
[...]
آمد آن ساقی سرمست و به دستش جامی
گوئیا می طلبد همچو من بدنامی
در همه کوی خرابات جهان نتوان یافت
دردمندی چو من عاشق درد آشامی
همدم جام شرابیم و حریف ساقی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.