گنجور

 
حافظ

گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم

بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم

بر بویِ کنارِ تو شدم غرق و امید است

از موجِ سرشکم که رسانَد به کنارم

پروانهٔ او گر رسدم در طلبِ جان

چون شمع همان دَم به دَمی جان بِسِپارَم

امروز مَکَش سر ز وفایِ من و اندیش

زان شب که من از غم به دعا دست برآرم

زلفین سیاهِ تو به دلداریِ عُشّاق

دادند قراری و بِبُردَند قرارم

ای باد از آن باده نسیمی به من آور

کان بویِ شفابخش بُوَد دفعِ خُمارم

گر قلبِ دلم را نَنَهد دوست عیاری

من نقدِ روان در دَمَش از دیده شمارم

دامن مَفِشان از منِ خاکی که پس از من

زین در نتواند که بَرَد باد غبارم

حافظ لبِ لَعلَش چو مرا جانِ عزیز است

عمری بُوَد آن لحظه که جان را به لب آرم

 
 
 
غزل شمارهٔ ۳۲۵ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۳۲۵ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۳۲۵ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۳۲۵ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
غزل شمارهٔ ۳۲۵ به خوانش محمدرضاکاکائی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
منوچهری

از مجلستان هرگز بیرون نگذارم

وز جان و دل ودیده گرامیتر دارم

بر فرق شما آب گل سوری بارم

با جام چو آبی به هم اندر بگسارم

غزالی

گفتم بشمارم سر یک حلقه زلفش

تابو که به تفصیل سر جمله بر آرم

خندید به من بر سر زلفینک مشگین

یک پیچ بپیچید و غلط کرد شمارم

عراقی

بر من نظری کن، که منت عاشق زارم

دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم

تا خار غم عشق تو در پای دلم شد

بی‌روی تو گلهای چمن خار شمارم

نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

دریاب که من طاقت هجر تو ندارم

بشتاب که افتاد به جان بهر تو کارم

از من تو کران کردی و خون ماند به چشمم

گوهر ز برم رفته و دریا به کنارم

هر روز دم سرد، مگر باد خزانم

[...]

سلمان ساوجی

بی دوست من از باغ ارم یاد نیارم

ور جنت فردوس بود، دوست ندارم

از دست رقیبان نروم، ور برود سر

من خاک در دوست به دشمن نگذارم

پرورده به خون جگرش بودم و چون اشک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه