به جد و جهد چو کاری نمیرود از پیش
به کردگار رها کرده به مصالح خویش
به پادشاهی عالم فرو نیارد سر
اگر ز سِرِّ قناعت خبر شود درویش
بنوش باده که قَسّام صُنع قسمت کرد
در آفرینش از انواعِ نوشدارو نیش
ز سنگ تفرقه خواهی که منحنی نشوی
مشو بسان ترازو تو در پی کم و بیش
ریا حلال شمارند و جام باده حرام
زهی طریقت و ملت زهی شریعت و کیش
ریای زاهد سالوس جان من فرسود
قدح بیار و بنه مرهمی بر این دل ریش
به دلربائی اگر خود سرآمدی چه عجب
که نور حُسن تو بود از اساس عالم پیش
دهان نیک تو دلخواه جان حافظ شد
به جان بُوَد خطرم زین دل محالاندیش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان سختیهای زندگی و ناکامیهای انسان در پیشبرد کارها میپردازد و به این نکته اشاره میکند که در برخی موارد میبایست به خداوند اعتماد کرد و از تلاش بینتیجه دست برداشت. او با ذکر قناعت به عنوان یک ارزش، تأکید میکند که اگر انسان به قناعت برسد، دیگر به مقام و ثروت نیازی ندارد. همچنین شاعر با اشاره به بادهنوشی و لزوم لذت بردن از زندگی، به انتقاد از ریاکاری و ظاهرگرایی زاهدان میپردازد و تأکید میکند که راستکرداری بهتر از ریاست. در نهایت، او به زیبایی و دلربایی معشوق اشاره کرده و اهمیت عشق و جمال را در زندگی یادآور میشود.
هوش مصنوعی: اگر با تلاش و کوشش هم کاری پیش نمیرود، پس بهتر است به خداوند بسپاریم و به کارهای خود ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: اگر درویش به راز قناعت پی ببرد، حتی اگر سلطنت جهان را هم به او بدهند، سرش را پایین نخواهد آورد.
هوش مصنوعی: بنوش باده که خداوند قسمت، در آفرینش انواع نوشیدنیها را برای انسان مقرر کرده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از سنگ تفرقه دور بمانی و تحت تاثیر آن قرار نگیری، مانند ترازویی نباش که همیشه در پی اندازهگیری کم و زیاد است.
هوش مصنوعی: عدهای ریا را مجاز میدانند و نوشیدنی الکلی را ممنوع. ای پدیدههای مذهبی و دینی، چقدر عجیب و متناقض هستند!
هوش مصنوعی: زهد و ریاکاری زاهد و عابد، روح و جان مرا پژمرده کرده است. پس بیزحمت، جامی بیاور و دارویی برای این دل زخمخوردهام بگذار.
هوش مصنوعی: اگر تو خود سبب جلب توجه دیگران باشی، جای شگفتی نیست؛ زیرا زیبایی و نوری که در وجود توست، از ابتدا باعث روشنایی و جذابیت این جهان بوده است.
هوش مصنوعی: لبهای نیکو و دلنشین تو برای روح حافظ دلپسند است، اما جانم به خاطر داشتن این دل پر از خیالات پوچ در خطر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که: باز گردد پیر و پیاده و درویش؟
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
بخدمت آمد نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که باز گردد پیر و پیاده و درویش
چو بینی آن خر بدبخت را ملامت نیست
که بر سکیزد چون من فرو سپوزم بیش
چنان بدانم من جای غلغلیجگهش
کجا بمالش اول فتد بخنده خریش
نزار و تافته گشتم بسان ساروی تو
مکن بترس ز ایزد ز عاقبت بندیش
چو مته تو شدم در غم تو سرگردان
بسان چوب تو از اسکنه شدم دلریش
همیشه هجران جویی بسان اره خود
[...]
شهاب دین موید که بر سپهر هنر
بنور خاطری از آفتاب و از مه بیش
بآفتاب و به مه آن کند طبیعت تو
که آفتاب بخوامیش و ماهتاب بخویش
عطارد از تو برد بر فلک بغیرت و رشک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.