گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به روی
دانی که از در تو نگردم به گفت و گوی
پشتم به هرکه عالم و رویم به روی تست
آیا بود که باز نشینیم روبه روی
ای باد اگر به جانب آن ماه بگذری
از مهر من به حضرت او ذرّه ای بگوی
گر آنچه در فراق تو بر ما همی رود
وآنگه ز دست جور رقیبان تندخوی
گر بخت یاریی دهدم در شب وصال
تا روز شرح هجر توان گفت مو به موی
تا جان به تن بود سر ما آستان دوست
تا پای طاقتست بپویم به جست و جوی
با مدّعی بگوی که ناموس و نام و ننگ
بر باد عشق رفت تو بیهوده بس مگوی
بر دیده جهان گذر ای سرو نازنین
کز رهگذار بست برو بس ز اشک جوی
بر عرصه فراق ز چوگان روزگار
من خسته دل شکسته و سرگشته ام چو گوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عاطفه و درد جدایی صحبت میکند و به محبوب خود بینهایت ارادت میورزد. او میگوید که حتی اگر صدها غم و درد به سراغش بیاید، هرگز از در محبوبش دور نمیشود. او از باد میخواهد که پیغام عشقش را به محبوب برساند و از سختیها و رنجهایی که در نبود او تحمل کرده، سخن میگوید. همچنین، از عشق و وفاداریاش میگوید و تأکید میکند که تا زمانی که جان دارد، به دنبالش خواهد بود و در پی وصال او تلاش خواهد کرد. شاعر به بیان احساسات عمیق خود و شکستهدلیاش از جدایی میپردازد و به نوعی سرنوشت خود را در عشق میبیند.
هوش مصنوعی: اگر صدها هزار غم و درد به من برسد، بدان که هرگز از در تو دور نخواهم شد و با تو گفتگو نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: من از هر کسی پشتیبانی میگیرم و روی من فقط به توست. آیا ممکن است که دوباره در کنار هم بنشینیم و رو در رو باشیم؟
هوش مصنوعی: ای باد، اگر به سوی آن معشوق زیبا میروی، از عشق من به او حتی یک کلمه هم بگو.
هوش مصنوعی: اگر در جدایی تو بر ما چه میگذرد و سپس از دست ستم رقیبان تندخو چه بر ما میآید،
هوش مصنوعی: اگر بخت به من کمک کند و در شب وصال با معشوق باشم، میتوانم تا روز به تفصیل درباره فراق و جدایی صحبت کنم، حتی جز به جز و جزئیات آن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام و جانم در بدنم است، سر بر آستان دوست میگذارم و تا زمانی که تحمل دارم، در جستجوی او خواهم رفت.
هوش مصنوعی: با کسی که ادعای عشق دارد بگو که شرف و نام و آبرو در عشق به باد رفته و تو بیهوده این سخنان را تکرار نکن.
هوش مصنوعی: ای سرو زیبای من، بر چشمان دنیا بگذر، زیرا بسیاری از اشکها در مسیر تو به چشمهای تبدیل شدهاند.
هوش مصنوعی: در زمان جدایی و ناکامی، مانند گویی هستم که بسختی از چرخش روزگار آسیب دیده و سرگردان شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی
این ایغده سری به چه کار آید ای فتی
در باب دانش این سخن بیهده مگوی
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
[...]
ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی
اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی
ایوان خواجه با توبه شهر اندورن بود
دیوانگی بود که تو جای دگر شوی
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
[...]
بنمود چون ز برج بره آفتاب روی
گلها شکفت بر تن گلبن به جای موی
چون دید دوش گل را اندر کنار جوی
آمد به بانگ فاخته و گشت جفتجوی
آن ماه سرو بالا آن سرو ماه روی
از روی او دلم نشکیبد به هیچ روی
چشمم ز مهر ماهش گشته بسان ابر
جسمم ز عشق سروش گشته بسان موی
اشک و رخم ز عشقش چون برگ در خزان
[...]
ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی
تابنده از جمال تو آثار خسروی
هر گه که در مهم معالی ندا دهی
جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی
فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.