گنجور

 
جهان ملک خاتون

آن قد چون نارون بنگر که از بستان ماست

و آن گل سیراب بنگر کز سرابستان ماست

نغمه ی بلبل شنو در بوستان بر روی گل

وآن فغان و ناله و آشوب کز دستان ماست

گفت سروی ناز دیدم در کنار جویبار

گفتم آب دیده ی ما خورد و از بستان ماست

گفتم آخر دیده بگشا تا ببینی حال ما

کز دو لعل آب دارت آتشی در جان ماست

از دو زلف کافرت دیوانه شد سلطان دل

در میان هر دو اکنون عقل سرگردان ماست

هر فراقی را وصالی هست و هر غم شادیی

آنچه پیدا نیست حالش هجر بی پایان ماست

درد هر کس را دوایی هست و جورش آخری

آنکه پایانش نباشد درد بی درمان ماست

گر ندارد مهربانی آن دل ای دل عیب نیست

سرکشی و بی وفایی عادت جانان ماست

گفتم ای جان جهان بر ما نظر فرمای گفت

با جهان کی انس گیرم کاو نه در فرمان ماست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

طرقوا یا عاشقان کین منزل جانان ماست

زانچه وصل و هجر او هم درد و هم درمان ماست

راه ده ما را اگر چه مفلسان حضرتیم

آیت قل یا عبادی آمده در شان ماست

نیستم اینجا مقیم ای دوستان بر رهگذر

[...]

ابن یمین

آن کزو داریم درد دل دوای جان ماست

درد کز جانان بود سرمایه درمان ماست

یوسف مصر دلست و همچو جان ما را عزیز

بی رخش فردوس اعلی کلبه احزان ماست

آبروئی نیست ما را پیش آن سلطان حسن

[...]

جهان ملک خاتون

درد دل دارم همانا وصل او درمان ماست

وز دو لعل آبدارش آتشی در جان ماست

آنکه بر حالم نسوزد آن دل بی رحم تست

وآنکه با سر می نیاید محنت هجران ماست

با طبیب درد ما گوی ای نسیم صبحدم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
حافظ

مدتی شد کآتش سودای تو در جان ماست

زآن تمنایی که دایم در دل ویران ماست

مردم چشمم به خوناب جگر غرقند از آن

چشمهٔ مهر رخش در سینهٔ نالان ماست

آب حیوان قطره‌ای زآن لعل همچون شکر است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

عشق او آب حیات و آن حیات جان ماست

این چنین سرچشمه ای در جان جاویدان ماست

گنج عشق او که در عالم نمی گنجد همه

از دل ما جو که جایش در دل ویران ماست

جان ما با غیر اگر باری حکایت کرده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه