باشد که درد ما به تفقّد دوا کند
کام دل ضعیف ز وصلش روا کند
آن سرو ناز رسته که در بوستان ماست
باشد که از کرم نظری سوی ما کند
مردم ندامتی ز خطا برده اند لیک
تا چند چشم مست تو چندین خطا کند
بادا جدا ز کام و دل و آرزوی جان
آنکس که یار ما ز بر ما جدا کند
بسیار وعده ای به وفا داد و بس عجب
بر عهد خویش دلبر ما گر وفا کند
گیرم وفا نکرد به قول خود آن نگار
چندین جفا بگو تو که بر ما چرا کند
بیگانه خوی از چه شدی دلبرا کسی
بیداد و جور این همه بر آشنا کند
ای محتشم تو سایه ز درویش برمگیر
تا هر نفس که در گذر آیی دعا کند
تا آفتاب روی تو تابید در جهان
دل رفت تا به سایه زلف تو جا کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به احساس دلتنگی و آرزوی وصالی اشاره دارد. شاعر از یار خود میخواهد که با محبت و توجهش، درد و رنجهای او را تسکین دهد و دل او را شاد کند. او به زیبایی و ناز یار اشاره میکند و امیدوار است که یار به او نظر مهرآمیز کند. در عین حال، شاعر به خطاها و غفلتهای عشق اشاره میکند و از بیوفایی یار گلهمند است. او به انتظار وفای یار و پروانهوار دور او گشتن اشاره میکند و در نهایت، نگاهی به دعا و آرزوی خوشبختی در سایهی یار دارد.
هوش مصنوعی: امیدوارم که کسی به حال ما رسیدگی کند و با محبت و توجهش، دل شکستهام را شاد کند.
هوش مصنوعی: آن درخت زیبا و خوشقد و قامت که در باغ ما قرار دارد، امیدوارم با مهربانی نگاهی به ما بیندازد.
هوش مصنوعی: مردم از اشتباهات خود پشیمان شدهاند، اما تا چه زمانی چشمهای سرمست تو این همه اشتباه را مرتکب میشوند؟
هوش مصنوعی: باشد که از خواستهها، دل و آرزوهای جان جدا شود کسی که یار ما را از کنار ما دور کند.
هوش مصنوعی: عشق ما به دلبرمان وعدههای زیادی برای وفا داده، اما جای تعجب است که اگر او روزی به وعدههایش عمل کند.
هوش مصنوعی: حتی اگر آن معشوق به وعدهاش وفا نکرد و بر ما جفا ورزد، تو بگو چرا او باید چنین کند.
هوش مصنوعی: ای دلبر، چرا از خویشان خود فاصله گرفتهای؟ انسان نمیتواند این همه ظلم و ستم را بر کسانی که با او آشنا هستند روا دارد.
هوش مصنوعی: ای محتشم، لطفاً سایهات را از روی درویش بر نداشته تا هر لحظه که از کنار او میگذری، برایت دعا کند.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید زیبایی تو در دنیا تابید، دل من از عشق تو به حالت سایه زلفت پناه برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با خلق هر کرم که کند هم خدا کند
باشد که ناگهی نگهی هم به ما کند
عیش و نشاط و شادی و لهوست مرمرا
تا ساقی من آن بت حوری لقا کند
زهره ست و ماه باده و رویش به روشنی
زان هر دو نور مجلس ما پر ضیا کند
آری چو ماه و زهره به یک جا قران کنند
[...]
هرچ از وفا به جای من آن بیوفا کند
آنرا وفا شمارم اگرچه جفا کند
با آنکه جز جفا نکند کار کار اوست
یارب چه کارها کند او گر وفا کند
آزادگان روی زمینش رهی شوند
[...]
چون مرد ترسد از حدئی کاوفتد و را
بهر وضو ز مسجد خود را جدا کند
بر قول بوحنیفه و شیبانی آن زمان
باید که آن نماز شده ز ابتدا کند
زیرا که نزد این دوامامش مجال نیست
[...]
با خلق هر کرم که کند چون خدا کند
باشد که ناگهان نظری سوی ما کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.