دلم را درد و درمانی مرا تو مونس جانی
من بیچاره را تا کی به درد دل برنجانی
چو درد ما تو می دانی ز روی لطف جان پرور
به سوی ما گذاری کن ز روی لطف پنهانی
ز من پرسی که در هجران ما چونی بگویم چه
چو حال زارم ای دلبر ز من بهتر تو می دانی
منم دل خسته هجران طبیبم نیک می داند
که درد بی دوایم را تو درمانی تو درمانی
نگارینا جفاکاری مکن زین بیشتر بر من
که ناگه همچو من روزی به درد عشق درمانی
مرانم بیش ازین از در مکن نومیدم ای دلبر
که در عالم کجا باشد چو من بگزیده جانی
نکویی کن به هر حالی چو عمر از دست خواهد رفت
که از بد کردنت آخر نباشد جز پشیمانی
به چشمانت که از هجران نیاید خواب در چشمم
شب دوشین نخوابیدم چو زلفت از پریشانی
به نادانی مکن خوارم مجو زین بیش آزارم
که چون من بنده جانی نیابی هیچ تا دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از درد و رنج ناشی از عشق و هجران میگوید و از محبوبش میخواهد که بیشتر از این به او اذیت نکند. او ابراز میکند که درد دلش را تنها محبوبش میداند و از او تقاضا میکند که به او رحم کند. شاعر به وضوح نشان میدهد که حالش به شدت خراب است و بیپناهیاش را به تصویر میکشد، در حالی که میداند محبوبش از حال او باخبر است. او از محبوبش میخواهد که به یاد او باشد و برایش درمانی باشد تا از این وضعیت دردناک رهایی یابد. شاعر همچنین به پشیمانی ناشی از بدیها و بیتوجهیها اشاره میکند و از محبوبش میخواهد که در رفتار با او نرمش بیشتری داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل من پر از درد و رنج است و تو تنها کسی هستی که میتوانی مرا تسکین دهی. این وضعیت برای من بسیار سخت است و نمیدانم تا چه زمانی باید با این درد و غم زندگی کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که تو از درد ما با خبر هستی، با محبت و خیرخواهی خودت به طرف ما بیا و به طور پنهانی لطفی به ما بکن.
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی که در دوریت چه حالتی دارم، بگویم که حال من چقدر بد است. ای محبوب، تو بهتر از هر کسی وضعیت من را میدانی.
هوش مصنوعی: من دلی دارم که از دوری معشوق خسته شده است. پزشک خوب میداند که درد من درمانی ندارد و تنها تو میتوانی این درد را آرام کنی.
هوش مصنوعی: ای معشوقه، بیشتر از این بر من سختی نیاور، زیرا که ممکن است یک روز کسی مثل من به آبی در عشق برسد و درمانی بیابد.
هوش مصنوعی: دلم را بیشتر از این ناامید نکن، ای محبوب. در این دنیا کجا میتوان مانند من کسی را پیدا کرد که چنین عاشق شده باشد؟
هوش مصنوعی: در هر شرایطی نیکی کن، زیرا عمر به سرعت میگذرد و در نهایت از بدیهایی که کردهای جز افسوس و پشیمانی نمیماند.
هوش مصنوعی: چشمان تو که به خاطر دوری خواب ندارند، من هم شب گذشته نتوانستم بخوابم، زیرا موهای تو به خاطر بینظمی پریشان است.
هوش مصنوعی: به خاطر نادانی خود، مرا تحقیر نکن. اگر بیشتر از این من را آزار کنی، بدان که هیچ کس مثل من را پیدا نخواهی کرد که جانش را فدای تو کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.