تا کی کنم ای دوست به درد تو تحمّل
دریاب دلم را و مکن بیش تعلّل
رحمی کن و بر حال من خسته ببخشای
تا چند کنی بر من سرگشته تطاول
چندم به سر خار جفا دل بخراشی
ای گل چه زیان باشدت از صحبت بلبل
چون گل به چمنهای جهان روی نماید
بلبل نتواند که کشد بار تحمّل
تا کی نکنی از سر انصاف و مروّت
در حال من بی کس بیچاره تأمل
یارب ز جفای فلک و جور رقیبان
کردیم به درگاه جلال تو توکّل
زنهار منال ای دل مسکین ز جفایش
ناچار بود خار هرآنجا که بود گل
آخر نظری کن به من از لطف نگارا
تا چند نمایی ز من خسته تغافل
در خلوت چشمم صنما خیل خیالت
بنشست و کند بهر جمال تو تحمّل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و تحمل شاعر در رابطهاش با محبوبش است. شاعر از دوستش میخواهد که به حال او رحم کند و دیگر زیاد تأخیر نکند. او از بیتوجهی محبوب به خود شاکی است و میپرسد تا کی باید این وضعیت را تحمل کند. شاعر به زیبایی و لطافت گل و بلبل اشاره میکند و میگوید که محبت و زیبایی گل باعث رنج بلبل نمیشود. سپس از خداوند میخواهد که به او نظری کند و به او کمک کند تا از رنجهایی که به خاطر محبوبش میکشد، خلاص شود. شاعر میگوید که در دلش همیشه یاد معشوق وجود دارد و تحمل این احساسات سخت است. به طور کلی، این شعر نشاندهنده عشق دردناک و شکیبایی شاعر است در برابر بیتوجهی محبوبش.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس درونی گوینده است که از دوستش میخواهد تا به درد و رنج او توجه کند و بیش از این او را معطل نکند. او میخواهد که دوستش به حال او رسیدگی کند و از تحمل بیشتر رنجها جلوگیری کند.
هوش مصنوعی: لطفاً رحم کن و به حالت دردناک من توجه کن. دیگر چقدر باید بر من بیتاب و آشفته آزار برسانی؟
هوش مصنوعی: درد و رنجی که دل را میآزارد، چندین بار اتفاق افتاده است. ای گل، چه زیانی از صحبت کردن با بلبل به تو میرسد؟
هوش مصنوعی: زمانی که گل در دشتهای دنیا شکوفا میشود، بلبل نمیتواند بار سنگین تحمل را به دوش بکشد.
هوش مصنوعی: چقدر باید صبر کنی تا درباره حال من، که بیکس و بینوا هستم، با انصاف و جوانمردی فکر کنی؟
هوش مصنوعی: پروردگارا، از ظلم زمان و بیرحمی رقبای خود به تو پناه میبریم و به درگاه عظمت تو امیدواریم.
هوش مصنوعی: ای دلِ بینوا، مواظب باش! از جَفای او غمگین نشو، زیرا در هر مکانی که به ما خاری وجود دارد، گل هم هست.
هوش مصنوعی: آخر یک نگاه مهربانانه به من بکن، ای معشوق، تا کی باید از تو بیتوجهی و بیاعتنایی را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: در تنهایی و سکوت چشمانم، تصویر تو نشسته است و به خاطر زیباییات با صبوری انتظار میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عارض تو چون گل و زلف تو چو سنبل
من شیفته و فتنه آن سنبل و آن گل
زلفین تو قیریست بر انگیخته از عاج
رخسار تو شیریست بر آمیخته بامل
زلفین تو زاغیست بر آویخته هموار
[...]
ای حل شده از علم تو صد گونه مسائل
وی به شده از دست تو صد علت هایل
ای خواجهٔ فرزانه علی بن محمد
وی نایب عیسی به دو صد گونه دلایل
عقل از تو چنان تیز که سودا ز تخیل
[...]
ای عارض تو چون گل و زلف تو چو سنبل
من شیفته و فتنه بر آن سنبل و آن گل
زلفین تو قیریست برانگیخته از عاج
رخسار تو شیریست برآمیخته با مل
بر دامن لعل است تو را نقطهٔ عنبر
[...]
حسبت بلد تهم داری و ساکنها
جیران بیتی و اعمامی و اخوالی
اصبحت فیهم عظیم القدر ذاخطر
و رحت فیهم برحب العیش و البال
ای در حسد چشم تو هاروت به بابل
من در هوس زهره و هاروت تو بیدل
با چهره تو سایه بود تابش زهره
وز غمزه تو مایه برد جادوی بابل
ماهی و منت ساخته منزل ز دل و جان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.