از دستت ای قلم من خواهم به جان رسیدن
از تو زبان درازی و ز من زبان بریدن
تا کی چنین نمایی حال دلم به تحریر
وز ماجرای عشقش این سرزنش شنیدن
پیوند مهرم از دل بشکست عهد لیکن
ما را ز جان شیرین مشکل توان بریدن
در پای جان فروشد صد خار هجر و دستم
یک گل نمی تواند از باغ وصل چیدن
آن را که همچو بلبل باشد هوای گلزار
چون گل بباید او را صد پیرهن دریدن
آن سرو را چو بر ما هرگز گذار نبود
تا کی توان به خواری گرد جهان دویدن
دارم هوای رویش امّا نمی تواند
مرغ دل ضعیفم در کوی او پریدن
هرکس که سر ز خطّش بیرون کشد به زاری
خطّ خطا بباید بر حرف او کشیدن
گویی ز جان کشیدند نقش رخ تو ورنی
از آب و گل بدیع است این صورت آفریدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج عشق خود میگوید. او از قلمش میخواهد که به او کمک کند تا احساساتش را بیان کند، اما میبیند که حتی با نوشتن هم نمیتواند دردی که در دل دارد را به تصویر بکشد. او پیوند عشقش را شکسته میبیند و از دشواریهای هجران شکایت میکند. شاعر توصیف میکند که چگونه نمیتواند به راحتی از عشقش جدا شود، مانند بلبل که نمیتواند از گلزار جدا باشد. او آرزوی دیدن محبوبش را دارد و احساس میکند که برای رسیدن به او در رنج است. در نهایت، به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که چهرهاش با وجود سختیها و درد، هنوز هم دلانگیز است.
هوش مصنوعی: ای قلم، از تو میخواهم که به خاطر من جان بگذاری. اگر تو به سخن گفتن ادامه دهی، من از این صحبتهای تو به شدت رنج میبرم و از مشکلاتی که به همراه دارد، دوری میکنم.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی حال دل مرا به نوشتن نشان دهی و از ماجرای عشقش این سرزنشها را بشنوی؟
هوش مصنوعی: عهد و محبت من از دل و جانم جدا شده است، اما نمیتوانم رابطهام را به آسانی قطع کنم.
هوش مصنوعی: در مقابل مشکلات و دردهای جدایی، صبر و تحمل زیادی دارم، اما حتی یک گل از باغ وصل نمیتوانم بچینم.
هوش مصنوعی: کسی که مانند بلبل است و دلش به هوای گلزار شاد میشود، باید به خاطر عشق و احساساتش چندین بار خود را عوض کند و از درد و رنجهایی که به دنبال دارد، بگذرد.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان به زیبایی آن سرو دست یافت، پس چرا باید به خاطر جستجوی آن، با ذلت در دنیا به این سو و آن سو دوید؟
هوش مصنوعی: دل من آرزوی دیدن روی او را دارد، اما نمیتواند پرواز کند و به آنجا برود، چون ضعیف است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از مرز خود تجاوز کند و به اشتباه عمل کند، باید به خوبی و توجه بیشتری درباره حرفها و رفتارهایش فکر کند.
هوش مصنوعی: گویا از جان من تصویر روی تو را خلق کردهاند و این شکل زیبا که از آب و گل به وجود آمده، نمونهای بینظیر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن
وی آهوی معانی آمد گه چریدن
ای عاشق جریده بر عاشقان گزیده
بگذر ز آفریده بنگر در آفریدن
آمد تو را فتوحی روحی چگونه روحی
[...]
ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن
دوری نمیتواند پیوند ما بریدن
ترسم که جان شیرین هجران به لب رساند
تا وقت آن که باشد ما را به هم رسیدن
موقوف التفاتم تا کی رسد اجازت
[...]
با گوی گفت چو کان کای در هوای وصلت
پیوسته کار قدم از بار غم خمیدن
داری دمی سر آن کآئی برم اگر چه
با من ترا نباشد آئین آرمیدن
گویش چه گفت گفتا گر خوانی ار برانی
[...]
خواهیم چون زلیخا، یوسف رخی گزیدن
بس دامنش گرفتن، وانگه فرو کشیدن
بیجهد بر نیاید، جان عزیز باید
جان عزیز دادن، یوسف به جان خریدن
گم کردهایم خود را، راهی نمای مطرب
[...]
گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن
من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن
زینسان که دل به پارب زآن غمزه خواست تیری
یک تیر بر نشانه خواهد بفین رسیدن
هر کس به دفع دردی آرام یابد و من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.