گنجور

 
جهان ملک خاتون

آنکه درمان برنتابد درد بی درمان ماست

وآنکه سامانی ندارد حال بی سامان ماست

آنکه شیدایی شد ای دلدار بر روی چو ماه

گر بدانی همچو زلفت بخت سرگردان ماست

خاک پایت گشته ام تا چند بر بادم دهی

کاتشی زان لعل نوشین تو اندر جان ماست

دارم اندر دل یکی دردی که فرماید طبیب

ای عزیز من که نوش لعل تو درمان ماست

آنکه رحمش نیست بر ما آن دل سنگین تست

وآنکه خوابش می نگیرد دیده گریان ماست

گفتم اندر برکشم یک شب قد چون سرو او

عقل گفتا صبر کن کان سرو از بستان ماست

گفتم اندر بوستان خوابم نمی گیرد چرا

گل جوابم داد کاین آشوب از دستان ماست

گفتمش سوزی فکندی در جهان آخر چرا

گفت کای مسکین نظر کن کاین همه از آن ماست

بحر عشق روی او با ما درآمد در سخن

گفت مروارید لطفش بیشتر از کان ماست

برف اگر با ما ندارد جانبی در فصل دی

جانبش خواهم که او محبوب تابستان ماست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عطار

طرقوا یا عاشقان کین منزل جانان ماست

زانچه وصل و هجر او هم درد و هم درمان ماست

راه ده ما را اگر چه مفلسان حضرتیم

آیت قل یا عبادی آمده در شان ماست

نیستم اینجا مقیم ای دوستان بر رهگذر

[...]

ابن یمین

آن کزو داریم درد دل دوای جان ماست

درد کز جانان بود سرمایه درمان ماست

یوسف مصر دلست و همچو جان ما را عزیز

بی رخش فردوس اعلی کلبه احزان ماست

آبروئی نیست ما را پیش آن سلطان حسن

[...]

جهان ملک خاتون

آن قد چون نارون بنگر که از بستان ماست

و آن گل سیراب بنگر کز سرابستان ماست

نغمه ی بلبل شنو در بوستان بر روی گل

وآن فغان و ناله و آشوب کز دستان ماست

گفت سروی ناز دیدم در کنار جویبار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
حافظ

مدتی شد کآتش سودای تو در جان ماست

زآن تمنایی که دایم در دل ویران ماست

مردم چشمم به خوناب جگر غرقند از آن

چشمهٔ مهر رخش در سینهٔ نالان ماست

آب حیوان قطره‌ای زآن لعل همچون شکر است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

عشق او آب حیات و آن حیات جان ماست

این چنین سرچشمه ای در جان جاویدان ماست

گنج عشق او که در عالم نمی گنجد همه

از دل ما جو که جایش در دل ویران ماست

جان ما با غیر اگر باری حکایت کرده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه