سعادت یار و دولت همنشین است
کسی را کان رخ مهوش قرین است
بتا دوری نمی خواهم ز رویت
صلاح کار من گویی در این است
نداری مهربانی با من ای دوست
به جان تو که می دانم چنین است
هزاران داغ و درد از روز هجران
به جانم زان مه زهره جبین است
به محراب دو ابرویت کنم روی
به تخصیصم دعا در راه دین است
نگارینا جفا کردی و رفتی
وفا و دوستی با ما همین است
اگر تو بی وفایی پیشه کردی
مرا مذهب نگارینا نه این است
گرم جان بخشی و گر دل ستانی
جهان باری به جان و دل رهین است
عزیزان چون مرا بینند گویند
مکن ترکش که یاری نازنین است
ترحم نیستت در دل نگارا
مگر آن دل که داری آهنین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق خود نسبت به معشوق پرداخته و بیان میکند که سعادت و خوشبختی او وابسته به حضور معشوقش است. او از دوری معشوق ناراحت است و میگوید که در این دوری، مشکلات و دردهای زیادی را تجربه کرده است. شاعر به وفاداری و محبت اشاره میکند و از معشوق میخواهد که جفا نکند و رحم نشان دهد. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که روابط انسانی باید بر پایه عشق و وفاداری باشد، نه بیوفایی.
هوش مصنوعی: کسی که خوشبختی و موفقیت را در کنار خود دارد، به دلیل وجود چهرهای زیبا و دلنشین در زندگیاش است.
هوش مصنوعی: باید بگویم که دوری از چهرهات برای من مناسب نیست و به نظر میرسد که خوشبختی و سرنوشت من در نزدیک بودنت خلاصه میشود.
هوش مصنوعی: ای دوست، نمیدانم چرا به من محبت نمیکنی، اما به خاطر جان تو میدانم که در دل چنین احساسی داری.
هوش مصنوعی: از روز جدایی، عذابها و دردهای زیادی به جانم افتاده است، زیرا آن دختر زیبا با پیشانی تابناک، دلیل این رنجهاست.
هوش مصنوعی: به کمان ابروهایت، به سوی تو دعا میکنم و خواستهام این است که در راه دین و ایمانم کمکم کنی.
هوش مصنوعی: عزیزم، با بیوفایی و بیمهری رفتی و این است حال دوستی و محبت ما.
هوش مصنوعی: اگر تو به من بیوفایی کنی، این رفتار با روح و باور من سازگار نیست.
هوش مصنوعی: اگر گرمی و محبت به جان و دل انسان ببخشی یا اگر دل او را بگیری، باید بدانیم که زندگی به هر حال به جان و دل وابسته است.
هوش مصنوعی: وقتی دوستانم مرا ببینند، میگویند که ترکش نکن، چون او یار عزیز و نازنینی است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو نسبت به دیگران احساس رحم و محبت نداری، مگر اینکه قلبی بیاحساس و سخت داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به عادت نیز رامین همچنین است
مرو را دوستدار راستین است
چه چاره مر مرا بختم چنین است
ندانم چرخ را با من چه کین است؟
نظامی اکدشی خلوتنشین است
که نیمی سرکه نیمی انگبین است
چو ملکم این چنین زیر نگین است
چه جای ملکت روی زمین است
بتی لاغر میان فربه سرین است
که از سودای او خلقی حزین است
چه گویم از میان او؟ که وصفش
برو ز اندیشهی باریکبین است
قبای حسن شد بر قد او ختم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.