چو حال زار من خسته دل تو می دانی
به شرح حال چه حاجت که در دل و جانی
به سرّ سینه مردان که از میانه جمع
به لطف خویش برون بر تو این پریشانی
بگیر دامن اخلاص و نیک مخلص باش
دلا خلاص نیابی یقین به پیشانی
چو آب روی من خسته برده ای تا کی
بر آتش غم عشقم چو دود بنشانی
به اوّل ار نکنی فکر عاقبت ای دل
به آخرت نبود هیچ جز پشیمانی
چو من ز روی ارادت تو را ثنا خوانم
مرا چرا تو به خواری ز پیش می رانی
ز دامن تو ندارم به تیغ دست امید
که گر به قهر برانی به لطف وا خوانی
گرم به قهر برانی ز درگهت نروم
کجا رود ز در لطف بنده جانی
مراد دل همه در کام نامرادی دان
که در جهان همه حالی تو نیک می دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از حال زار و دلbroken خود سخن میگوید و به معشوق میگوید که نیازی به شرح حالش نیست، زیرا او از وضعیتش باخبر است. او از عشق و غمهایش مینالد و میگوید تا وقتی که این درد را تحمل میکند، از او امیدی ندارد. شاعر به معشوق توصیه میکند که با اخلاص و نیکخواهی رفتار کند و تأکید میکند که اگر به فکر آینده نباشد، تنها پشیمانی نصیبش خواهد شد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که او حتی اگر با قهر هم رفتار کند، از درگاه او نخواهد رفت و اقرار میکند که در دلش تنها شوقی برای عشق راستین باقیمانده است.
هوش مصنوعی: تو از وضعیت ناگوار من که دلشکستهام آگاهی داری و نیازی به توضیح درباره حال و احوالم نیست.
هوش مصنوعی: در دل مردان، رازی وجود دارد که از میانه جمعیت، با لطف و محبت خود، این آشفتگی و پریشانی را بر تو آشکار میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا به دوستدار توصیه میشود که با قلبی پاک و خالص به زندگی بپردازد. تنها در صورتی میتواند به آرامش و رهایی واقعی برسد که نیت و عملش خالص باشد. در غیر این صورت، نمیتواند به حقیقت و آزادی دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: تو مانند آبی که از روی من رفتهای، تا چه زمانی میخواهی بر آتش غم عشقم مثل دود بنشینی؟
هوش مصنوعی: اگر به آینده و عواقب کارهایت فکر نکنی، تنها چیزی که برایت میماند، حسرت و پشیمانی است.
هوش مصنوعی: وقتی من به خاطر ارادت و محبت تو تو را ستایش میکنم، چرا تو باید به من بیمحلی کنی و مرا از خود برانی؟
هوش مصنوعی: از دامن تو هیچ امیدی به کمک و حمایت ندارم، زیرا اگر به خاطر خشم و عصبانیت دورم کنی، دوباره با مهربانی برمیگردی.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر خشم و قهر شما مرا از خانهات بیرون کنی، نمیدانم به کجا بروم؛ اما مطمئنم که گشایش و محبت شما را هیچ جا پیدا نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: مقصود دل همه، در سختیها و ناکامیها قرار دارد، زیرا تو در این دنیا میدانی که اوضاع به چه صورت است و چه حالاتی ممکن است پیش بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.