گنجور

 
جهان ملک خاتون

تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود

دل من طالب وصل تو به جان خواهد بود

بر من خسته نظر گر فکنی از سر لطف

اثر همت صاحب نظران خواهد بود

دیده تا بر قد آن سرو روان بگشایم

خونم از دیده ی غم دیده روان خواهد بود

خسته بار فراق توأم ای جان عزیز

گل وصل تو به دست دگران خواهد بود

گرچه دیدی ز فلک جور فراوان ای دل

دل قوی دار که خیر تو در آن خواهد بود

دل گم گشته ما را که نشان خواهد داد

تا ز حسنش به جهان نام و نشان خواهد بود

تا روان باشد و جانم به لب آید ز غمش

خاطرم مایل آن سرو روان خواهد بود