دلی که نیست به درد فراقت ارزانی
روا مدار کز آن پس خورد پشیمانی
من شکسته جفای تو نیک می دانم
ولی تو مهر و وفای مرا نمی دانی
مراست درد دلی ای نگار در غم تو
اگر تو نیک بدانی در آن فرو مانی
نکرد هیچ طبیبم دوا به غیر وصال
بیا که درد دلم را بتا تو درمانی
درون سینه تنگم نشسته ای چون جان
مده ز دست خدا را تو بنده جانی
اگرچه وصل تو مشکل دهد مراد دلم
به جان تو که برت جان دهم به آسانی
تو پادشاه جهانی بده به جان فرمان
ز دوست حکم و ازین بنده بنده فرمانی
ببرد دل ز من خسته و ندادم کام
چنین بود صنما عادت مسلمانی
مکن ستم به من از حد برون که از ناگاه
بگیرد آه دلم دامن تو تا دانی
اگرچه هست تو را مشتری بسی به جهان
گرت به جان و جهانی خرم که ارزانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به عشق و درد جدایی اشاره میکند و از معشوق میخواهد که نگذارد دلش به خاطر فراق او بشکند. او میداند که معشوق به وفای او توجهی ندارد و خود را در درد جدایی مییابد. شاعر از معشوق درخواست میکند که به یاری او بیاید زیرا تنها وصالش میتواند درد او را درمان کند. او تأکید میکند که عشق و وصال او برایش از هر چیزی مهمتر است و از معشوق خواهش میکند که از ستم بر او پرهیز کند و درد دلش را درک کند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که اگرچه دیگران نیز خواهان معشوق هستند، اما عشق او خاص و بینظیر است.
هوش مصنوعی: دل را که در فراق تو درد میکشد، بیملاحظه و بیرحمی رها نکن، چون ممکن است بعداً از این کار پشیمان شوی.
هوش مصنوعی: من میدانم که به من ظلم کردهای و این را خوب درک میکنم، اما تو هرگز محبت و وفاداری من را نمیفهمی.
هوش مصنوعی: عزیزم، من در غم تو دلی پر از درد دارم و اگر تو به خوبی درک کنی که چه احساسی دارم، ممکن است در این اندوه غرق شوی.
هوش مصنوعی: هیچ درمانگری نتوانسته برای من دارویی ارائه کند؛ تنها تو میتوانی با رسیدن به من، دردم را درمان کنی.
هوش مصنوعی: در قلب تنگ من نشستهای؛ زندگیام را از دست خدا نگیر، که تو شمع وجود من هستی.
هوش مصنوعی: اگرچه رسیدن به تو کار دشواری است، اما من برای به دست آوردن آرزوهایم، جانم را به سادگی فدای تو میکنم.
هوش مصنوعی: ای پادشاه جهان، به جان من فرمانی از طرف دوست بده و از من بنده هم دستوری صادر کن.
هوش مصنوعی: دل مرا به سستی برد و هیچ نمیخواست که به آرزویم برسد، این رفتار با من عادت مسلمانی است.
هوش مصنوعی: به من ظلم نکن و از هر حدی فراتر نرو، زیرا وقتی که ناگهان دل من آه بکشید، چنان تو را میگیرد که متوجه خواهی شد.
هوش مصنوعی: اگرچه بسیاری در دنیا برای تو ارزش و مشتری دارند، اما اگر تو خودت را با جان و زندگی شاد کنی، این شادی برای تو از همه چیز باارزشتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.