بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او میکشدم میرویم
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
گرچه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا میشویم
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
میسرایم به شب و وقت سحر میمویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعرانی چون حافظ نگاهی به دل و احساسات عشق و عرفان دارد. شاعر میگوید که او بر سر راهی قرار دارد که نه به خاطر خود بلکه به خاطر عشق و محبت به آن ادامه میدهد. او به نوعی خود را در آینه طوطیها نشان میدهد و بر این نکته تأکید میکند که آنچه را که استاد ازل گفته، بیان میکند. شاعر به عیبهای خود اشاره میکند و میگوید که در عین وجود نقصها، ارزش و گوهر درونش را میجوید. او به تفاوتهای عشق واقعی و ظاهری اشاره کرده و نشان میدهد که خنده و گریه عاشقان از جای دیگری نشأت میگیرد. در نهایت، شاعر با اشاره به فضل و عرفان، بر این نکته تأکید میکند که محبت و زیبایی از درون اوست و به آن بالیدنی خاص دارد.
هوش مصنوعی: بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم که من در این مسیر، دلسپردهام و نه به خودم توجه میکنم.
هوش مصنوعی: در پشت آینه، صفتم را مثل طوطی ترسیم کردهاند و هر آنچه که آموزگار ازل به من گفت، میگویم.
هوش مصنوعی: من هر چه که باشم، چه خار و چه گل زیبای چمن، چیزی هست که به خاطر آن وجودم را که او میسازد، میگذرانم.
هوش مصنوعی: دوستان، لطفاً عیبهایم را بیدلیل برملا نکنید. من ارزش و گوهری دارم و به دنبال فردی با دیدگاه و نظری مناسب هستم.
هوش مصنوعی: هرچند که پوشیدن لباس زرق و برقدار با رنگ قرمز زیبا ناپسند است، اما من عیبی نمیبینم؛ زیرا از او رنگ و بوی ریا به ما میرسد.
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عاشقان از منبعی دیگر نشأت میگیرد. من در شب و هنگام سحر به خواندن و سرودن مشغولم.
هوش مصنوعی: حافظ میگوید که به خاطر بوی خوب مشک ختن، هیچ عیبی برای بوی خاک در میخانه مطرح نکن. یعنی وقتی در برابر زیبایی و خوبی چیزی قرار میگیریم، نباید به نقاط ضعف یا عیبهای دیگر توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل گم کردهی خود را ز کجا میجویم
روز و شب در طلبش گرد جهان میپویم
مگر از آهِ دلِ سوخته یابم اثری
هر کجا میرسم از خاک هوا میبویم
تا مگر زو خبری یابم و بویی شنوم
[...]
پیش چوگان جفایت صنما چون گویم
قصّه ی درد خود و جور تو را چون گویم
چون طبیب از من بیچاره ملولست مدام
چاره درد دل خسته چرا می جویم
خبرت نیست نگارا ز غم هجرانت
[...]
روزگاری است ز دل نقش خودی میشویم
راه چون سایه به پای دگران میپویم
چون قلم گوش بر آواز دل خوشسخنم
هرچه آید به زبانم نه ز خود میگویم
با دل خون شدهام در ته یک پیرهن است
[...]
گه ره دیر و گهی راه حرم میپویم
مقصدم دیر و حرم نیست تو را میجویم
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.