گنجور

 
حافظ

می‌زنم هر نفس از دست فراقت فریاد

آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد

چه کنم گر نکنم ناله و فریاد و فغان

در فراق تو چنانم که بداندیش مباد

روز و شب غصه و خون می‌خورم و چون نخورم

چون ز دیدار تو دورم به چه باشم دلشاد

تا تو از چشم من سوخته دل دور شدی

ای بسا چشمهٔ خونین که دل از دیده گشاد

حافظ دلشده مستغرق یادت شب و روز

تو از این بندهٔ دل رفته به کلی آزاد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۳۱ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
منتسب به هر دو سخنور
سلمان ساوجی

می‌زنم هر نفس از دست فراقت فریاد

آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد

حافظ

همین شعر » بیت ۱

می‌زنم هر نفس از دست فراقت فریاد

آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد

شاعر این شعر طبق این مستند سلمان ساوجی است.

فرخی سیستانی

ای همه ساله زخوی تو دل سلطان شاد

دل سلطان همه سال از خوی تو شادان باد

با علی خیزد هر کز تو بیاموزد علم

با عمر خیزد هر کز تو بیاموزد داد

زانکه استاد تو اندر همه کاری پدرست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
منوچهری

نوزتان مادر شش روز نباشد که بزاد

نوزتان ناف نبریده و از زه نگشاد

نوزتان سینه و پستان به دهن بر ننهاد

نوزتان روی نشست و نوزتان شیر نداد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد

دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد

دل من برد بگفتار دل آزار بتی

که همه فعلش بند است و همه قولش داد

بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت

[...]

سوزنی سمرقندی

قاضی آن بد نسب خر روش ترک نژاد

که چو دید او کله کیسه زرش آمد یاد

آنکه بی سیم کسی نبد از ارش نگشاد

سیم وی دادی و از مهتری این دارد یاد

جاودان بادا آن جای طهارت آباد

[...]

اثیر اخسیکتی

یاد میدار که از مات نمی آید یاد

ای امید من و عهد تو سراسر همه باد

نکنی یک طرف از قصه ی من هرگز گوش

نه زِیم یک نفس از غصه تو هرگز شاد

یاوری نیست، که با خصم تو بردارم تیغ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اثیر اخسیکتی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه