گنجور

 
همام تبریزی مولانا

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها همام تبریزی مصرع یا بیتی از مولانا را عیناً نقل قول کرده است:


  1. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۴ :: مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶

    همام تبریزی (بیت ۲): شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید - شب را چه گنه حدیث ما بود دراز

    مولانا (بیت ۲): شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید - شبرا چه گنه حدیث ما بود دراز



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱:چون سحر از بوی گل گشت معطر هوا - از نفس یار ما داد نشانی صبا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:چند گریزی ز ما ؟ چند روی جا به جا ؟ - جان تو در دست ماست همچو گلوی عصا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را ؟ - ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا ؟

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا - باز گلِ لعل‌پوش می‌بدراند قبا


  2. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲:با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را - گفتن ادب نباشد پیمان‌شکن نگارا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:با آن که می‌رسانی، آن بادهٔ بقا را - بی تو نمی‌گوارد، این جام باده ما را


  3. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸:بشنو حدیث یار ما از ما نه از اغیار ما - شرح لب او می‌دهد شیرینی گفتار ما


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:ای یار ما، دل‌دار ما، ای عالم اسرار ما - ای یوسف دیدار ما، ای رونق بازار ما


  4. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹:چشم مستش دوش می‌دیدم به خواب - کرده بود از ناز آغاز عتاب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب؟ - ز اشک چشم و از جگرهای کباب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:ابشروا یا قوم هذا فتح باب - قد نجوتم من شتاب الاغتراب


  5. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:منتظر باشند شب‌ها عاشقان ناکرده خواب - تا برآید بامداد از شرق کویت آفتاب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:آه از این زشتان که مه‌رو می‌نمایند از نقاب - از درون‌سو کاه‌تاب و از برون‌سو ماهتاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:یا وصال یار باید یا حریفان را شراب - چونک دریا دست ندهد پای نِه در جوی آب


  6. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:بدیدم چشم مستت رفتم از دست - کوام آذر دلی بو کو نبی مست

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:سری دارم ز سودای تو سرمست - که با چشم تو آن را نسبتی هست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:چو با ما یار ما امروز جفتست - بگویم آنچ هرگز کس نگفته‌ست


  7. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:بوی خوشت همره باد صباست - آنچه صباراست میسر که راست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳:بر شکرت جمع مگس‌ها چراست - نکته لاحول مگسران کجاست


  8. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:در پی آن می‌دوید دل که نگاری کجاست - نوبت خوبان گذشت شاهد ما وقت ماست

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸:کرد طلوع آفتاب خیز برون بر چراغ - منزل ما ز آفتاب چون دل اهل صفاست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست - هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست - ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست - نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست - آنک به رقص آورد کاهل ما را کجاست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست - ما به چمن می‌رویم عزم تماشا که راست


  9. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲:در شهر بگویید چه فریاد و فغان است - آن سرو مگر باز به بازار روان است


    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:گر پردۀ هستیت بسوزی به ریاضت - بیرون شوی زین ورطه که این خلق در آن است


  10. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است - دهان من به حدیث لب تو شیرین است


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست - بهانه کن که بتان را بهانه آیینست


  11. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳:نیِ بی‌نوا ز شکّر به نوا شکرفشان شد - چه خوش است نغمه او را که حیات جاودان شد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۹:چه توقفست زین پس همه کاروان روان شد - نگرد شتر به اشتر که بیا که ساربان شد


  12. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶:میان ما و شما بود پیش از آن پیوند - که جان علوی ما شد در این قفس در بند


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۳:بگو به گوش کسانی که نور چشم منند - که باز نوبت آن شد که توبه‌ها شکنند

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۷:فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند - از آنک عشق تو بنیاد عافیت برکند


  13. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴:آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود - چندان که ناز بیش کند نازنین بود


    مولانا » فیه ما فیه » فصل شانزدهم - نایب گفت که پیش از این کافران بت را می‌پرستیدند:مه نور می‌فشاند و سگ بانگ می‌کند - مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بوَد


  14. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷:بر سر کوی تو سرها می‌رود - جان فدای روی زیبا می‌رود


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۳:عمر بر اومید فردا می‌رود - غافلانه سوی غوغا می‌رود


  15. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:بوسه‌ای را گر به جان شاید خرید - جان بباید داد روز من یزید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴:عاشقان پیدا و دلبر ناپدید - در همه عالم چنین عشقی که دید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۵:برنشین ای عزم و منشین ای امید - کز رسولانش پیاپی شد نوید


  16. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید - به حسن خویش جهان سر به سر بیاراید

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:بهشت روی تو را پاک دیده‌ای باید - که جز به دیدن روی تو دیده نگشاید

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید - که آن شمایل خوب انجمن بیاراید

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی‌آید - به جای هر سر مویی مرا دلی باید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۳:نماز شام چو خورشید در غروب آید - ببندد این ره حس راه غیب بگشاید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۳:سپیده دم بدمید و سپیده می‌ساید - که ویس روز رخ خویش را بیاراید


  17. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵:رویت به از آن آمد انصاف که می‌باید - با روی تو در عالم گر گل نبود شاید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶:آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید - جان از مزه عشقش بی‌گشن همی‌زاید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱:در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید - تا ذره چو رقص آید از منش به یاد آید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵:مستان می ما را هم ساقی ما باید - با آن همه شیرینی گر ترش کند شاید


  18. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵:اینک نسیمی می‌دهد کز دوست می‌آرد خبر - برخیز کاستقبال او واجب بود کردن به سر


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۵:ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر - تا سینه‌ها روشن شود افزون شود نور نظر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۶:انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر - انا قضینا بینکم فاستبشروا بالمنتصر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۷:آمد ترش رویی دگر یا زمهریر است او مگر - برریز جامی بر سرش ای ساقی همچون شکر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۸:رو چشم جان را برگشا در بی‌دلان اندرنگر - قومی چو دل زیر و زبر قومی چو جان بی‌پا و سر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۹:ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر - دیوانگان را می‌کند زنجیر او دیوانه‌تر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۲:جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر - من فضل رب عنده کل الخطایا تغتفر


  19. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱:غرض ز دیدن شام و دیار مصر و حجاز - اگر حضور عزیزان بود زهی اعزاز


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۱:برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز - هلا بیا شب لولی و کار هر دو بساز

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۲:به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز - که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز


  20. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:برو با ما صلاح و زهد مفروش - که من پندت نخواهم کرد در گوش


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۶:برفتم دی به پیشش سخت پرجوش - نپرسید او مرا بنشست خاموش


  21. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳:وداع یار و دیارم چو بگذرد به خیال - شود منازلم از آب دیده مالامال


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۳:چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال - خطاب لطف چو شکر به جان رسد که تعال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۴:تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال - هزار عاشق اگر مرد خون مات حلال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۵:دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال - برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:تعال یا مدد العیش و السرور تعال - تعال یا فرج الهم فاتح الاقفال


  22. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸:آرزومندم ولیکن کو قدم - در فراقت شد وجودم کالعدم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۴:می شناسد پرده جان آن صنم - چون نداند پرده را صاحب حرم


  23. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹:ماه ز مشرق طلوع کرد چو رویت تمام - نی که بود مه که زو مهر کند نور وام


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۴:چند روی بی‌خبر آخر بنگر به بام - بام چه باشد بگو بر فلک سبزفام

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۵:هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام - دشمنم از مرگ من کور شود والسلام

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۶:امشب جان را ببر از تن چاکر تمام - تا نبود در جهان بیش مرا نقش و نام


  24. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:چشم خود را دوست می‌دارم که رویش دیده‌ام - عاشقم بر گوش خود کآواز او بشنیده‌ام


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۴:هر که گوید کان چراغ دیده‌ها را دیده‌ام - پیش من نه دیده‌اش را کامتحان دیده‌ام


  25. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوان بستم - عجب دارم که بشکیبم ز روی خوب تا هستم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۶:تُرُش رویی و خشمینی چنین شیرین ندیده‌ستم - ز افسون‌هاش مجنونم ز افسان‌هاش سرمستم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۸:دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم - کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بربستم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۹:بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم - برآمد موج آب چشم و خون دل نتانستم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۰:اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم - برآور سر ز جود من که لاتأسوا نمودستم


  26. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳:هزاران نقش گوناگون ببستم - به دستانی مگر آیی به دستم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۶:چه دیدم خواب شب کامروز مستم - چو مجنونان ز بند عقل جستم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷:به جان جمله مستان که مستم - بگیر ای دلبر عیار دستم


  27. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷:این منم در صحبت جانان که جان می‌پرورم - گر به خوابش دیدمی هرگز نگشتی باورم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۰:چون ز صورت برتر آمد آفتاب و اخترم - از معانی در معانی تا روم من خوشترم

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون می برم - عالمی از عالم وحدت، به کف می آورم


  28. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:ما گر چه ز خدمتت جداییم - تا ظن نبری که بی‌وفاییم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۵:جز جانب دل به دل نیاییم - یک لحظه برون دل نپاییم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۶:ما زنده به نور کبریاییم - بیگانه و سخت آشناییم


  29. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲:ای پیش نقش روی تو صاحب‌دلان بی خویشتن - وز چشم مستت فتنه‌ها افتاده در هر انجمن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۰:دلدار من در باغ دی می‌گشت و می‌گفت ای چمن - صد حور خوش داری ولی بنگر یکی داری چو من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۵:هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن - مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و زن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۶:دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن - صد حور کش داری ولی بنگر یکی داری چو من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۱:آن شاخ خشک است و سیه‌هان ای صبا بر وی مزن - ای زندگی باغ‌ها وی رنگ بخش مرد و زن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۳:بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن - ای نقش او شمع جهان ای چشم من او را لگن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۴:با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن - چون او ببیند روی تو هر برگ او گردد سه من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۸:با آنک از پیوستگی من عشق گشتم عشق من - بیگانه می باشم چنین با عشق از دست فتن


  30. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳:به معنی چون شود صورت مزین - چو قصری باشد از خورشید روشن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۸:نتانی آمدن این راه با من - کجا دارد هریسه پای روغن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۹:دل معشوق سوزیده است بر من - وزان سوزش جهان را سوخت خرمن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۵:برو ای دل به سوی دلبر من - بدان خورشید شرق و شمع روشن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۰:دگرباره چو مه کردیم خرمن - خرامیدیم بر کوری دشمن


  31. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴:تازه شود حیات ما چون بگشاید او دهن - بوی گل است یا نفس آب حیات یا سخن

    همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۳۸:ای دل من نگین تو مهر تو مهر آن نگین - عمر شد و نمی‌رود نقش تو از نگین من


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۸:چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من - صید توایم و ملک تو گر صنمیم وگر شمن


  32. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵:تا سرم خالی نگردد از خیال ما و من - خویشتن باشم حجاب روی یار خویشتن

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:غنچهٔ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن - آب حیوان است یا لب جان شیرین یا سخن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۶:عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن - تا چه‌ها در می دمد این عشق در سرنای تن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۳:می گزید او آستین را شرمگین در آمدن - بر سر کویی که پوشد جان‌ها حله بدن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن - بر مرید مرده خوانم اندراندازد کفن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۶:سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن - آستین را می فشاند در اشارت سوی من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۹:روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن - زلف او دعوی کند کاینک رسن بازی رسن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۲:یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من - بر کنار چشمه خفته در میان نسترن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۹:از بدی‌ها آن چه گویم هست قصدم خویشتن - زانک زهری من ندیدم در جهان چون خویشتن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۷:در ستایش‌های شمس الدین نباشم مفتتن - تا تو گویی کاین غرض نفی من است از لا و لن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۸:ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من - ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۱:مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن - چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن


  33. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:خیالی بود و خوابی وصل یاران - شب مهتاب و فصل نوبهاران


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۳:به باغ آییم فردا جمله یاران - همه یاران همدل همچو باران


  34. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲:ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن - دوری نمی‌تواند پیوند ما بریدن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۹:ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن - وی آهوی معانی آمد گه چریدن


  35. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷:ترک مه پیکر من تا که برفت از بر من - دور از آن روی ندانم که چه شد بر سر من


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۱:دم ده و عشوه ده ای دلبر سیمین بر من - که دمم بی‌دم تو چون اجل آمد بر من


  36. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱:حدیث زلف و خال و چشم و ابرو - نگوید جز زبان عشق نیکو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۸:در این رقص و در این های و در این هو - میان ماست گردان میر مه رو


  37. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳:چون منی را کی رسد روی جهان‌آرای تو - دولت چشمم بود گردی ز خاک پای تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۲:ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو - چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو


  38. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴:پاک‌چشمانند مرد روی تو - راه کژبینان نباشد سوی تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۵:شکر ایزد را که دیدم روی تو - یافتم ناگه رهی من سوی تو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۰:صوفیانیم آمده در کوی تو - شیء لله از جمال روی تو


  39. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶:می‌آمد و خلق شهر در پی - وز شرم روان ز عارضش خوی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۱:در خون دلم رسید فتوی - از جمله مفتیان معنی


  40. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷:اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی - تویی خلاصه دنیی و کس نگوید نی

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸:بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی - نه زاده است و نه پرورده مادر دنیی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۰:نهان شدند معانی ز یار بی‌معنی - کجا روم که نروید به پیش من دیوی ؟


  41. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:چو بالای تو گر سروی میان بوستانستی - از آن سرو سهی بستان بهشت جاودانستی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۹:غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی - به چستی و به شبخیزی چو ماه و اخترانستی


  42. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶:توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پری - هر چه دیدیم و شنیدیم از آن خوبتری

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷:شب دوشینه خیالت به عیادت سحری - بر بالین من آمد که فلان هان خبری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۱:به دغل کی بگزیند دل یارم یاری - کی فریبد شه طرار مرا طراری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۲:مرغ اندیشه که اندر همه دل‌ها بپری - به خدا کز دل و از دلبر ما بی‌اثری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۳:رو رو ای جان سبک خیز غریب سفری - سوی دریای معانی که گرامی گهری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۴:سحری کرد ندایی عجب آن رشک پری - که گریزید ز خود در چمن بی‌خبری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۵:نی تو شکلی دگری سنگ نباشی تو زری - سنگ هم بوی برد نیز که زیباگهری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۱:هر کی از نیستی آید به سوی او خبری - اندر او از بشریت بنماید اثری

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:هرکه آید به سوی او ز حقیقت خبری - اندر او از بشریت بنماند اثری


  43. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:ای باد نو بهاری بوی بهشت داری - از سوی گل رسیدی یا پیک آن نگاری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۱:زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری - چون موی از آن شدم من تا تو سرم بخاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۲:گر از شراب دوشین در سر خمار داری - بگذار جام ما را با این چه کار داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۰:با صد هزار دستان آمد خیال یاری - در پای او بمیرا هر جا بود نگاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۴:وقتت خوش ای حبیبی، بشنو به حق یاری - ارحم حنین قلبی لا تسع فی ضراری


  44. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰:ترسا بچه‌ای ناگه بر کف می گلناری - از صومعه باز آمد سرمست به عیاری

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲:معذورم اگر ورزم سودای چنین یاری - ای چشم ملامت‌گر بنگر به رخش باری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۷:افتاد دل و جانم در فتنه طراری - سنگینک جنگینک سر بسته چو بیماری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۵:امشب پریان را من تا روز به دلداری - در خوردن و شب گردی خواهم که کنم یاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۶:نظاره چه می‌آیی در حلقه بیداری - گر سینه نپوشانی تیری بخوری کاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۷:گر روی بگردانی تو پشت قوی داری - کان روی چو خورشیدت صد گون کندت یاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۸:ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری - یک دم چه زیان دارد گر روی به ما آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۹:ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری - وز روی تو در عالم هر روی به دیواری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰۰:گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری - تشنیع زنان بودم بر عهد وفاداری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۷:قد اسکرنی ربی من قهوة مد راری - واستغرقنی الساقی من نائله‌الجاری


  45. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱:خجسته زمانی و خوش روزگاری - که بازآید از در مرا چون تو یاری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۴:چو عشقش برآرد سر از بی‌قراری - تو را کی گذارد که سر را بخاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۸:گهی پرده‌سوزی، گهی پرده‌داری - تو سر خزانی، تو جان بهاری


  46. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴:بازیچه نیست آخر آیین عشق‌بازی - با دوست درنگیرد تا روح در نبازی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۷:از بهر مرغ خانه چون خانه‌ای بسازی - اشتر در او نگنجد با آن همه درازی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۱:اندر قمارخانه چون آمدی به بازی - کارت شود حقیقت هر چند تو مجازی


  47. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷:کیست کاین فتنه نشاند که تو می‌آغازی - کیست بر روی زمین کش تو نمی‌اندازی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۱:چند روز است که شطرنج عجب می‌بازی - دانه بوالعجب و دام عجب می‌سازی


  48. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸:در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی - مرا ز روی تو هرگز نشان نداد کسی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۷:یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی - فلست املک صبر نوبةالکاس


  49. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵:از تشنگی بمردم ای آب زندگانی - چون نیستی در آتش احوال ما چه دانی

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷:ای نور دیده و دل از دیده‌ها نهانی - با ما نه در میانی کاندر میان جانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۱:ای گوهر خدایی آیینه معانی - هر دم ز تاب رویت بر عرش ارمغانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۷:اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی - چون این جهان فروشد وا شد دگر جهانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۹:ای آنک جمله عالم از توست یک نشانی - زخمت بر این نشانه آمد کنون تو دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۰:رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی - جویای هر چه هستی می‌دانک عین آنی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۲:اخرج عن‌المکان، یا صارم‌الزمان - واسبح سباح حوت فی قلزم‌المعانی


  50. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶:الا ای ماه کنعانی برآ از چاه ظلمانی - به مصر عالم جان شو نشین آنجا به سلطانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۶:مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی - به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:بیامد عید ای ساقی عنایت را نمی‌دانی - غلامانند سلطان را بیارا بزم سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۸:مرا آن دلبر پنهان همی‌گوید به پنهانی - به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی - فغان برخاست از جان‌های مجنونان روحانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۴:شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی - بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۵:مگر مستی نمی‌دانی که چون زنجیر جنبانی - ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۶:سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی - بدین حالم که می‌بینی وزان نالم که می‌دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۷:شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی - در این مستی اگر جرمی کنم تا رو نگردانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۸:تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی - ولی چون کعبه برپرد کجا ماند مسلمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۹:چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی - صلا ای کهنه اسلامان به مهمانی به مهمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۸:الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی - تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی - روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی


  51. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸:بشنو ز نی سماعی به زبان بی‌زبانی - شده بی‌حروف گویا همه صوت او معانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰:هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی - که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۱:چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی - منم و خیال یاری غم و نوحه و فغانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۵:ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی - تو نه‌ای ز جنس خلقان تو ز خلق آسمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۴:تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی - تو که نکته جهانی ز چه نکته می‌جهانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۲:چو یقین شده‌ست دل را که تو جان جان جانی - بگشا در عنایت که ستون صد جهانی


  52. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:به جای هر سر مویی گرم بود جانی - فدای خاک کف پای چون تو جانانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:تو آسمان منی من زمین به حیرانی - که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۶:بلندتر شده‌ست آفتاب انسانی - زهی حلاوت و مستی و عشق و آسانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۲:هزار جان مقدس فدای سلطانی - که دست کفر برو برنبست پالانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی - به جای سبزه تو از خاک خوب رویانی


  53. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰:ز بهر تو باید مرا زندگانی - که شیرین‌تری از زمان جوانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۶:دلا گر مرا تو ببینی ندانی - به جان آتشینم به رخ زعفرانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۹:نشانت کی جوید که تو بی‌نشانی - مکانت کی یابد که تو بی‌مکانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۵:بتا گر مرا تو ببینی ندانی - به جان لاله زارم به رخ زعفرانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۶:گل سرخ دیدم شدم زعفرانی - یکی لعل دیدم شدم زر کانی


  54. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱:در غیرتم که با خود همراز و همنشینی - در آب عکس خود را زنهار تا نبینی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۲:با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی - رنجور و ناتوانم نایی مرا ببینی


  55. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵:اثر لطف خدایی که چنین زیبایی - تا تو منظور منی شاکرم از بینایی

    همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۴۸:چون تو از جانب شیراز به تبریز آیی - شکر آن نعمت را وام کنم گویایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۷:بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی - کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۰:سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی - سر فروکن به کرم ای که بر این بالایی


  56. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶:ای گل از غنچه کی برون آیی - که شدم ز انتظار سودایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۱:چند اندر میان غوغایی - خوی کن پاره پاره تنهایی


  57. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷:ای منزل مبارک می‌بخشیم صفایی - داری هوای مشکین از بوی آشنایی

    همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۹:دانی چگونه باشد از دوستان جدایی - چون دیده‌ای که ماند خالی ز روشنایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۴:ای مبدعی که سگ را بر شیر می‌فزایی - سنگ سیه بگیری آموزیش سقایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۳:می‌زن سه‌تا که یک‌تا گشتم مکن دوتایی - یا پردهٔ رهاوی یا پردهٔ رهایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۴:دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی - شب خوش مگو مرنجان کامشب از آن مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۶:هر چند بی‌گه آیی بی‌گاه خیز مایی - ای خواجه خانه بازآ بی‌گاه شد کجایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۷:آمد ز نای دولت بار دگر نوایی - ای جان بزن تو دستی وی دل بکوب پایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۸:ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی - تشنه دلان خود را کردید بس سقایی


  58. همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸:برای دیدن رویت خوش است بینایی - ز بهر نام تو آید به کار گویایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۴:ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی - چو وام دار مرا می‌کند تقاضایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۵:شدم به سوی چه آب همچو سقایی - برآمد از تک چه یوسفی معلایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۹:بیامدیم دگربار سوی مولایی - که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۰:تو نور دیده جان یا دو دیده مایی - که شعله شعله به نور بصر درافزایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۶:ز بامداد دلم می‌جهد به سودایی - ز بامداد پگه می‌زند یکی رایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:بیا بیا که شدم در غم تو سودایی - درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی


  59. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۴:ای در سر زلف تو پریشانی‌ها - خوی لب لعلت شکرافشانی‌ها


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:ای در سر زلف تو پریشانی‌ها - واندر لب لعلت شکرافشانی‌ها

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:در سر دارم ز می پریشانی‌ها - با قند لب تو شکرافشانی‌ها


  60. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵:ای دل که شدی در سر آن زلف به تاب - در جایگه خوشی مکن جنگ و عتاب

    همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶:زنهار مبالغت مکن در هر باب - در مذهب صاحب خرد این نیست صواب


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰:از بانگ سرافیل دمیده است رباب - تا زنده و تازه کرده دلهای کباب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:امروز چو هر روز خرابیم خراب - مگشا در اندیشه و برگیر رباب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:اندیشه مکن بکن تو خود را در خواب - کاندیشه ز روی مه حجابست حجاب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵:ای آنکه تو دیر آمده‌ای در کتاب - گر بشتابند کودکان تو مشتاب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:بیکار مشین درآ درآمیز شتاب - بیکار بدن به خور برد یا سوی خواب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶:حاجت نبود مستی ما را به شراب - یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷:خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب - زیرا ز تو چشم بود پرآتش و آب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸:دانیکه چه میگوید این بانگ رباب - اندر پی من بیا و ره را دریاب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:در چشم آمد خیال آن در خوشاب - آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰:دل در هوس تو چون ربابست رباب - هر پاره ز سوز تو کبابست کباب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱:ساقی در ده برای دیدار صواب - زان باده که او نه خاک دیده است و نه آب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:سبحان‌الله من و تو ای در خوشاب - پیوسته مخالفیم اندر هر باب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳:شب گردم گرد شهر چون باد و چو آب - از گشتن گرد شهر کس ناید خواب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷:گرم آمد عاشقانه و چست شتاب - برتافته روح او ز گلزار صواب

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:یارب یارب به حق تسبیح رباب - کش در تسبیحِ صد سوالست و جواب


  61. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹:ای چشم تو را چو من جهانی شده مست - در پای تو افتاده چو گیسوی تو پست

    همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:دوشش دیدم زلف بشولیده و مست - می آمد و دسته‌ای گل سرخ به دست


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است - انصاف بده چه لایق آن دهن است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲:آن جان که از او دلبر ما شادانست - پیوسته سرش سبز و لبش خندان است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸:آن نور مبین که در جبین ما هست - وان ضوء یقین که در دل آگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲:از جمله طمع بریدنم آسانست - الا ز کسی که جان ما را جانست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:امروز من و جام صبوحی در دست - می‌افتم و می‌خیزم و می‌گردم مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:امشب آمد خیال آن دلبر چست - در خانهٔ تن مقام دل را میجست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:ای آمده بامداد شوریده و مست - پیداست که باده دوش گیرا بوده است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:ای خواجه ترا غم جمال و جاهست - و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای در دل من نشسته شد وقت نشست - ای توبه شکن رسید هنگام شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷:ای طالب اگر ترا سر این راهست - واندر سر تو هوای این درگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰:ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست - وز دولت تو کیست که او همچو منست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۸:پای تو گرفته‌ام ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم مهر تو خست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۹:پائی که همی رفت به شبستان سر مست - دستی که همی چید ز گل دسته بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۹:توبه چکنم که توبه‌ام سایهٔ تست - بار سر توبه جمله سرمایهٔ توست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:چون دید مرا مست بهم برزد دست - گفتا که شکست توبه بازآمد مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰:دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست - جام از ساقی ربود و انداخت شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:صد بار بگفتمت، چه هشیار و چه مست - شوخی مکن و مزن به هر شاخی دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۹:عشق آمد و توبه را چو شیشه بشِْکست - چون شیشه شکست کیست کو داند بست؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:گفتا که شکست توبه بازآمد مست - چون دید مرا مست بهم برزد دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:گفتی چونی بنده چنانست که هست - سودای تو بر سر است و سر بر سر دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:ماهی تو که فتنه‌ای ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم از تو بخست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:مستی ز ره آمد و بما در پیوست - ساغر می‌گشت در میان دست بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۶:من آن توام کام منت باید جست - زیرا که در این شهر حدیث من و تست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست - جام می لعل نوش کرده بنشست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۴:هر روز به نو برآید آن دلبر مست - با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۸:هر صورت کاید به از او امکان هست - چون بهتر از آن هست نه معشوق منست


  62. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱:ای آنکه لبت آب حیات طرب است - روی تو چو باده خرمی را سبب است

    همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۲:در آرزوی تو شمع را جان به لب است - زان مرده و سوخته چو من روز و شب است


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱:امشب هردل که همچو مه در طلب است - مانندهٔ زهره او حریف طرب است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۶:این نعره عاشقان ، ز شمع طرب است - شمع آمد و پروانه خموش ، این عجب است


  63. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:لب بر لب من نهاد این لطف بس است - می‌گفت که با کشته خویشم هوس است


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۱:مر وصل ترا هزار صاحب هوس است - تا خود به وصال تو که را دسترس است


  64. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱:ترشی تو ولیک نکته‌ات شیرین است - یک نکته تو لایق صد تحسین است


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۴:در مرگ، حیاتِ اهل داد و دین است - وز مرگ، روانِ پاک را تمکین است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۲:دور است ز تو نظر بهانه اینست - کاین دیدهٔ ما هنوز صورت بین است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۹:گویند که عشق عاقبت تسکین است - اول شور است و عاقبت تمکین است


  65. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۲:گفتم که مگر رای تو فرزانگی است - رفتیم و هنوزت سر بیگانگی است


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۷:با هستی و نیستیم بیگانگی است - وز هر دو بریدیم نه مردانگی است


  66. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:تبریز نکو و هر چه ز آنجاست نکوست - مغزند و مپندار تو ایشان را پوست


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:از دوستی دوست نگنجم در پوست - در پوست نگنجم که شهم سخت نکوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست - میگردم تا بصبح در خانهٔ دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای بی‌خبر از مغز شده غره بپوست - هشدار که در میان جان داری دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۴:خواهی که ترا کشف شود هستی دوست - بر رو به درون مغز و برخیز ز پوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۲:دلدار اگر مرا بِدِراند پوست - افغان نکنم نگویم این درد از اوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۰:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد از دوست


  67. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:ای آب لطافت و طرب در جویت - جان زنده کند نسیم کآرد بویت


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۶:گفتم چشمم که هست خاک کویت - پرآب مدار بی‌رخ نیکویت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۳:مستم ز خمار عبهر جادویت - دفعم چه دهی چو آمدم در کویت


  68. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:ای عرصه تبریز زیانت مرساد - آسیب زمان به مردمانت مرساد


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۶:ای سر روان باد خزانت مرساد - ای چشم جهان چشم بدانت مرساد


  69. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳۲:این سنگ که از آب روان می‌گردد - پیوسته بسان آسمان می‌گردد


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۲:هر لقمهٔ خوش که بر دهان میگردد - میجوشد و صافش همه جان میگردد


  70. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳۸:گفتی که سرشکت ز چه معنی خون شد - خون نیست ولی با تو بگویم چون شد


    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:گفتی که سرشک تو چرا گلگون شد؟ - چون پرسیدی راست بگویم چون شد:


  71. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۴۰:گفتی غم عشقت همه کس می‌داند - این راز گشاده‌ای بدان می‌ماند


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴۶:خاک توام و خدای حق میداند - واجب نبود که از منت بستاند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷۵:در کام دل آنچه بود نفسم همه راند - هرگز نفسی نامه شرم نه بخواند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۱:رو نیکی کن که دهر نیکی داند - او نیکی را از نیکوان نستاند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۸:عقل و دل من چه عیشها میداند - گر یار دمی پیش خودم بنشاند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۸:من بی‌خبرم خدای خود میداند - کاندر دل من مرا چه میخنداند


  72. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۴۴:معشوقه به گرمابه شبی با ما بود - ما را ز فروغ چهره خورشید نمود


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۰:اکنون که رخت جان جهانی بربود - در خانه نشستنت کجا دارد سود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۱:برقی که ز میغ آن جهان روی نمود - چون سوخته‌ای نیست کرا دارد سود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹۷:دل دوش در این عشق حریف ما بود - شب تا به سحرگاه نخفت و ناسود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۴:ز اول که مرا عشق نگارم بربود - همسایهٔ من ز نالهٔ من نغنود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۴۳:شب رفت کجا رفت همانجای که بود - تا خانه رود باز یقین هر موجود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۸:کامل صفتی راه فنا می‌پیمود - چون باد گذر کرد ز دریای وجود


  73. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۴۷:می بی لب تو طرب نمی‌افزاید - خود بی لبت از شراب کاری ناید


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۶:آن یار که از طبیب دل برباید - او را دارو طبیب چون فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۱:ای دل اگرت رضای دلبر باید - آن باید کرد و گفت کو فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۱:این واقعه را سخت بگیری شاید - از کوشش عاجزانه کاری ناید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹۹:بی‌من به زبان من سخن می‌آید - من بی‌خبرم از آنکه می‌فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸۰:در می‌طلبی ز چشمه در بر ناید - جوینده در به قعر دریا باید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۷:شاد آنکه ز دور ما یار ما بنماید - چون بچهٔ خرد آستین برخاید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۷:کاری ز درون جان میباید - وز قصه شنیدن این گره نگشاید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸۲:گر در طلبی ز چشمه در بر ناید - جویندهٔ در به قعر دریا باید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۳:معشوقه خانگی بکاری ناید - کو عشوه نماید و وفا ننماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۶:هل تا برود سرش به دیوار آید - سر بشکند و جامه به خون آلاید


  74. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:باد سحری رقص‌کنان می‌آید - با مژده یار مهربان می‌آید


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۲:بانگ مستی ز آسمان می‌آید - مستی ز فلک نعره‌زنان می‌آید


  75. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:گفتا که به ابروم که دارم در سر - کامشب نفسی کنم به پیش تو گذر


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶۸:آن کس که ترا دیده بود ای دلبر - او چون نگرد بسوی معشوق دگر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۱:اندیشهٔ دهرت ز چه بگداخت جگر - طبع تو مزاج دهر نشناخت مگر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۳:ای آنکه دلت باید در وی منگر - زاهد شو و چشم را بخوابان بگذار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۶:ای دلبر عیّار دلِ نیکوفر - از جملهٔ نیکوان توی نیکوتر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۲:این صورت باغست و در او نیست ثمر - تو رنجه مشو بیهده سوگند مخور

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۴:در باغ در نیامدم گرد آور - درویش و تهی روم من راهگذر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۶:فرمود خدا به وحی کای پیغمبر - جز در صف عاشقان بمنشین بگذر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۸:گر در سر و چشم عقل داری و بصر - بفروش زبان را و سر از تیغ بخر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۷:مجموع تن و قالب خود را بنگر - جوقی مستند و خفته بر همدیگر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۱:من مسخرهٔ تو نیسستم ای فاجر - تا مسخرگی نمایمت بس نادر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۲:می‌آید گرگ نزد ما وقت سحر - هم فربه میرباید و هم لاغر


  76. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:شد دوش میان ما حکایت آغاز - از هر بن موییم برآمد آواز


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۲:ای جان سماع و روزه و حج و نماز - وی از تو حقیقت شده بازی و مجاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۳:ای جان لطیف بیغم عشق مساز - در هر نفسش هزار روزه است و نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۸:ای عشق تو داده باز جان را پرواز - لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۰:ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز - جانها همه اقوال تو از روی نیاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۴:امشب که گشاده است صنم با ما راز - ای شب چه شبی که عمر تو باد دراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۶:بازی بودم پریده از عالم راز - تا بو که برم ز شیب صیدی بفراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۷:بنمای بمن رخ ای شمع طراز - تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۸:گر بکشندم نگردم از عشق توباز - زیرا که ز چنگ ما برون شد آواز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۴:مردانه بیا که نیست کار تو مجاز - آغاز بنه ترانهٔ بی‌آغاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶:من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۸:من همتیم کجا بود چون من باز - عرضه نکنم به هیچکس آز و نیاز


  77. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:بادا چو کمان قامت اعدای تو کوز - پیچیده در او غم فراوان چون توز


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۱:ای تنگ شکر از ترشان چشم بدوز - آتش بزن و هرچه به جز عشق بسوز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۵:شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز - روز است شبم ز روی آن روز افروز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۹:میگوید مرمرا نگار دلسوز - میباید رفت چون به پایان شد روز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷۱:هین وقت صبوحست میان شب و روز - غیر از مه وخورشید چراغی مفروز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷۳:یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز - تابد به تو اینچنین مه جان‌افروز


  78. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۷:جانا دهنت که هست چون چشمه نوش - می‌آوردش ظلمت شب در آغوش


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۷:از آتش تو فتاده جانم در جوش - وز باده تو شده است جانم مدهوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰۵:مرغان رفتند بر سلیمان بخروش - کاین بلبل را چرا نمی‌مالی گوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۱:با پیر خرد نهفته میگویم دوش - کز من سخن از سر جهان هیچ مپوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۸:تا بتوانی تو جامهٔ عشق مپوش - چون پوشیدی ز هر بلائی مخروش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۳:دانم که برای ما نخفتی همه دوش - بر صفهٔ سرد با یکی بالاپوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۵:در حلقهٔ مستان تو ای دلبر دوش - میخانه درون کشیدم از خم سر جوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۸:دل یاد تو آرد برود هوش ز هوش - می بی‌لب نوشین تو کی گردد نوش


  79. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:می‌آمد و بر گلش پریشان سنبل - بر چهره عرق نشسته چون بر گل مل


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۲:آنکس که ترا دید و نخندید چو گل - از جان و خرد تهیست مانند دهل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۶:از من زر و دل خواستی ای مهر گسل - حقا که نه این دارم و نی آن حاصل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۹:این نکته شنو ز بنده ای نقش چگل - هرچند که راهیست ز دل جانب دل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۲:چون آمده‌ای در این بیابان حاصل - چون بیخبران مباش از خود غافل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۴:حاشا که کند دل به دگر جا منزل - دور از دل من که گردد از عشق خجل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۷:در عشق نوا جزو زند آنگه کل - در باغ نخست غوره است آنگه مل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۵:هم شاهد دیده‌ای و هم شاهد دل - ای دیده و دل ز نور روی تو خجل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۶:کاچی سازی که روز برفست و وحل - دانی که ز بهر چیست این رسم و عمل

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۷:یا من هوب سیدی و اعلی و اجل - یا من انا عبده و ادنی و اقل


  80. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳:دیر است که با غم تو در ساخته‌ام - پنهان ز تو با تو عشق‌ها باخته‌ام


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۸:تا آتش و آب عشق بشناخته‌ام - در آتش دل چو آب بگداخته‌ام

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴۴:زان دم که ترا به عشق بشناخته‌ام - بس نرد نهان که با تو من باخته‌ام


  81. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۸:بنشسته بدیم ما دو شهباز به هم - کردیم به کوه و دشت پرواز بهم


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱۶:مانند قلم سپید کار سیهم - گر همچو قلم سرم بری سر ننهم


  82. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۰:منگر تو بدان که ما به تن مختصریم - هر چند که کوتهیم عالی نظریم


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴۳:امروز چو حلقه مانده بیرون دریم - با حلقه حریف گشته همچون کمریم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳۱:دل میگوید که نقد این باغ دریم - امروز چریدیم و به شب هم بچریم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸۶:گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم - ور خواب روی خواب ز چشمت ببریم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۶:گفتم که ز چشم خلق با دردسریم - تا زحمت خود ز چشم خلقان ببریم


  83. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۱ - مولانا قطب‌الدین عتیقی راست:تا چند بود دل به ریا پروردن - در باده نهم سر پس از این تا گردن

    همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۲ - در جواب مولانا قطب‌الدین عتیقی:ای عادت تو به باده جان پروردن - می خور که ملامتت نخواهم کردن


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸:این بنده مراعات نداند کردن - زیرا که به گل رفته فرو تا گردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۱:من بیرخ تو باده ندانم خوردن - بی‌دست تو من مهره ندانم بردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۹:هر روز خوش است منزلی بسپردن - چون آب روان و فارغ از افسردن


  84. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۴:در منزل او وقت خبر پرسیدن - خون شد دلم از بانگ صدا بشنیدن


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱۵:ای عادت تو خشم و جفا ورزیدن - وز چشم تو شاید این سخن پرسیدن


  85. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۸:از مه قدحی نهاده بر کف گردون - یاران گه خواب نیست خیزید کنون


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۰:دل برد ز من دوش به صد عشق و فسون - بشکافت و بدید پر زخون بود درون

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۳:سرمست توام نه از می و نز افیون - مجنون شده‌ام ادب مجوی از مجنون

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۹:شوری دارم که برنتابد گردون - شوریکه به خواب درنبیند مجنون

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۶:مردان تو در دایرهٔ کن فیکون - دل نقطهٔ وحدتست و از عرش فزون


  86. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۹:یک جوهر روشن است جان من و تو - آگه نشود کس ز نهان من و تو


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۴:در اصل یکی بُدَست جان من و تو - پیدای من و تو و نهان من و تو


  87. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۳:ترکم چو کمان ابروان کرد به زه - تیر مژه انداخت از آن بر که و مه


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰۸:ای دوست مرا دمدمه بسیار مده - کاین دمدمه می‌خورد ز من هر که و مه


  88. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۵:با شمع چو گرم شد سر پروانه - با شمع بسوخت خویشتن مردانه


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۶:بیگانه شوی ز صحبت بیگانه - بشنو سخن راست از این دیوانه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۲:دانی شب چیست بشنو ای فرزانه - خلوت کن عاشقان ز هر بیگانه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۶:گفتم که توی می و منم پیمانه - من مرده‌ام و تو جانی و جانانه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۷:گفتم که ز عشقت شده‌ام دیوانه - زنجیر ترا به خواب بینم یا نه


  89. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۶:ای دل تو ز همنشین دگرسان گردی - با هر چه نشینی به صفت آن گردی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴۵:کیوان گردی چو گرد مردان گردی - مردی گردی چو گرد مردان گردی


  90. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۷:اینت نرسد که بر تنم رشک بری - زیرا که بر او رشک برد ماه و پری

    همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۸:ای همنفسان شدست وصلم سپری - وقت است که آغاز کنم نوحه‌گری


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۴:ای در دل من نشسته بگشاده دری - جز تو دگری نجویم و کو دگری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۵:بالا شجری لب شکر و دل حجری - زنجیر سری، سیم‌بری رشک پری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۳:با من ترش است روی یار قدری - شیرین‌تر از این ترش ندیدم شکری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۵:با یار به گلزار شدم رهگذری - بر گل نظری فکندم از بی‌خبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰۰:بر کار گذشته بین که حسرت نخوری - صوفی باشی و نام ماضی نبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰۵:بیچاره دلا که آینهٔ هر اثری - گر سر کشی از صفات با دردسری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۹:تو آب نه‌ای خاک نه‌ای تو دگری - بیرون ز جهان آب و گل در سفری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۱:خیری بنمودی و ولیکن شری - نرمی و خبیث همچو مار نری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۲:در بادیهٔ عشق تو کردم سفری - تا بو که بیایم ز وصالت خبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷۶:دوش آمد آن خیال تو رهگذری - گفتم بر ما باش ز صاحب نظری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۳:دی مست بدی دلا و چست و سفری - امروز چه خورده‌ای که از دی بتری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۲:سرسبزتر از تو من ندیدم شجری - پرنورتر از تو من ندیدم قمری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴۰:گفتند که هست یار را شور وشری - گفتم که دوم بار بگو خوش خبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۵:مست است خبر از تو و یا خود خبری - خیره است نظر در تو و با تو نظری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۴:من دوش به کاسهٔ رباب سحری - می‌نالیدم ترانهٔ کاسه‌گری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۸:مهمان دو دیده شد خیالت گذری - در دیده وطن ساخت ز نیکو گهری


  91. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۹:ای صبح که آهنگ به خونم داری - از باد دل مرا چه می‌آزاری

    همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۰:معشوق ز ذوق باده گلناری - در ساخته بود دوش با بیداری


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۱:ای داده مرا به خواب در بیداری - آسان شده در دلم همه دشواری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۲:ای داده مرا چو عشق خود بیداری - وین شمع میان این جهان تاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۳:ای دام هزار فتنه و طراری - یارب تو چه فتنه‌ها که در سر داری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۱:ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری - باری می‌کن به مفلسی اقراری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۷:ای دوست ز من طمع مکن غمخواری - جز مستی و جز شنگی و جز خماری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۶:بد می‌کنی و نیک طمع می‌داری - هم بد باشد سزای بدکرداری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۸:تقصیر نکرد عشق در خماری - تقصیر مکن تو ساقی از دلداری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۱:چشم مستت ز عادت خماری - افغان که نهاد رسم تنها خواری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۴:چون خار بکاری رخ گل می‌خاری - تا گل ناری بر ندهد گلناری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶۲:در زیر غزل‌ها و نفیر و زاری - دردیست مرا ز چهره‌های ناری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷۳:دلدار مرا گفت ز هر دلداری - گر بوسه خری بوسه ز من خر باری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۲:دی عاقل و هشیار شدم در کاری - برهم زدم دوش مر مرا عیاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷:عید آمد و هرکس قدری مقداری - آراسته خود را ز پی دیداری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲۷:گر من مستم ز روی بدکرداری - ای خواجه برو تو عاقل و هشیاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۸:من بی‌دلم ای نگار و تو دلداری - شاید که بهر سخن ز من نازاری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۵:هرکس کسکی دارد و هرکس یاری - آن یارِ وفادار کجا شد باری؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۶:هرکس کسکی دارد و هرکس یاری - هرکس هنری دارد و هرکس کاری


  92. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۳:ای نی تو نه همچو من پریشان حالی - بی درد برین صفت چرا می‌نالی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۲:ای دل چو وصال یار دیدی حالی - در پای غمش بمیر تا کی نالی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۳:عاینت حمامة تحاکی حالی - تبکی و تصیح فوق غصن عالی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۴:مرغان ز قفس قفس ز مرغان خالی - تو مرغ کجائی که چنین خوشحالی


  93. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۵:جان منی ای نگار و سلطان منی - سلطان منی ولی به فرمان منی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۵:گفتم صنما مگر که جانان منی - اکنون که همی نظر کنم جان منی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۰:ماه آمد پیش او که تو جان منی - گفتش که تو کمترین غلامان منی


  94. همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۸:ای نی که به ناله غم همی‌فرسایی - وز نغمه خوش طرب همی‌افزایی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۳:آمد بر من دوش مه یغمائی - گفتم که برو امشب اینجا نائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۹:آن روز که دیوانه سر و سودائی - در سلسلهٔ دولتیان می‌آئی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۴:ای آنکه ز حد برون جان‌افزایی - بی‌حدی و حد هر نفس بنمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۰:ای بانگ رباب از کجا می‌آئی - پرآتش و پر فتنه و پر غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۶:ای چون علم بلند در صحرائی - وی چون شکر شگرف در حلوائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۷:ای چون علم سپید در صحرائی - ای رحمت در رسیده از بالائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۸:ای دل تو بدین مفلسی و رسوائی - انصاف بده که عشق را چون سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۹:ای روی ترا پیشه جهان‌آرائی - وی زلف ترا قاعده عنبر سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۴:با قلاشان چو رد نهادی پائی - در عشق چو پخت جان تو سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۸:جانم دارد ز عشق جان‌افزائی - از سوداها لطیفتر سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۵:چون ساز کند عدم حیات افزائی - گیری ز عدم لقمه و خوش می‌خائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۷:چون شب بر من زنان و گویان آئی - در نیم شبی صبح طرب بنمائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۷:در دست اجل چو درنهم من پائی - در کتم عدم در افکنم غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵:رفتم به طبیب گفتم ای بینائی - افتادهٔ عشق را چه می‌فرمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۴:گفتم به طبیب دارویی فرمایی - نبضم بگرفت از سر دانایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۱:مائیم در این زمان زمین پیمائی - بگذاشته هر شهر به شهر آرائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۹:میدان و مگو تا نشود رسوائی - زیبائی مرد هست در تنهائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۰:می‌فرماید خدا که ای هرجائی - از عام ببر که خاص آن مائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۰:هر روز ز عاشقی و شیرین‌رایی - من عاشق را پیرهنی فرمایی

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:می‌دان و مگو تا نشود رسوایی - زیبایی مرد، هست درگنجایی


  95. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۵:حالم ز فرقت تو نیاید به نامه راست - کاین کارنامه‌ای‌ست نه این کار نامه است


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:از بامداد روی تو دیدن حیات ماست - امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست


  96. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۶:مرا به طلعت تو اشتیاق چندانی است - که زائران حرم را به کعبه چندان نیست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست - بدانک مست تجلی به ماه راه نماست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست - که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست - بدانک خصم دلست و مراقب تن‌هاست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست - دمی عظیم نهان‌ست و در حجاب خداست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹:اگر تو مست وصالی‌، رخ تو ترش چراست‌؟ - برون شیشه ز حال درون شیشه گوا‌ست


  97. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۱۴:بفرست نسیمی که سلام تو رساند - وز دست فراقم به سلامت برهاند


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷:تدبیر کند بنده و تقدیر نداند - تدبیر به تقدیر خداوند چه ماند

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲:تدبیر کند بنده و تقدیر نداند - تدبیر به تقدیر خداوند نماند

    مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری می‌کند:تدبیر کند بنده و تقدیر نداند - تدبیر به تقدیر خداوند نماند


  98. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۱۷:حالی که به صد زبان بیان نتوان کرد - کلک دو زبان چگونه تقریر کند


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶۴:در راه طلب رسیده‌ای میباید - دامان ز جهان کشیده‌ای میباید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۵:عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند - جان از قفس قالب من خیز کند

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:آن کس که ترا بیند و شادی نکند - سر زیر و سیه کاسه و سرگردان باد


  99. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۲۰:هر باد که از شام به اصحاب تو آید - آرام دل و راحت ارواح فزاید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳:چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید - بر چهره ما خاک چو گلگونه نماید


  100. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۳۳:نه آن پیوند دارد با تو جانم - که آید وصف آن اندر بیانم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۵:چه نزدیک است جان تو به جانم - که هر چیزی که اندیشی بدانم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۶:چه نزدیک است جان تو به جانم - که هر چیزی که اندیشی بدانم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:من آن ماهم که اندر لامکانم - مجو بیرون مرا در عین جانم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۹:بیا کامروز بیرون از جهانم - بیا کامروز من از خود نهانم


  101. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۳۵:نانش نه و خلق او را در هر دو جهان مهمان - ای دوست چنین باشد ایثار جوانمردان


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۹:رو مذهب عاشق را برعکس روش‌ها دان - کز یار دروغی‌ها از صدق به و احسان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۱:دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان - از عاشق حق توبه وز باد هوا انبان


  102. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۴۰:من کیم باری که نامم بر زبان آورده‌ای - یا به نوک کلک در تصنیف نامم برده‌ای


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۲:ای دهان آلوده جانی از کجا می خورده‌ای - و آن طرف کاین باده بودت از کجا ره برده‌ای


  103. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۴۳:از دیده گرچه دوری از دور در حضوری - در جسم دل چو جانی در چشم جان چو نوری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۳:بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری - داوود روزگاری با نغمه زبوری


  104. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۴۴:می‌نویسم پیش جانان نامه‌ای - کاشکی من نامه خود بودمی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۴:ناگهان اندر دویدم پیش وی - بانگ برزد مست عشق او که هی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۲:هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می - هم بهاری در میان ماه دی


  105. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۴۵:چون جان و دلم ز خدمتت نیست جدا - اندر نظرت چه قدر دارد بدنی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:آن کس که ترا نقش کند او تنها - تنها نگذاردت میان سودا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:تنبور چو تن تن برآرد به نوا - زنجیر در آن شود دل بی‌سر و پا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:گر عمر بشد عمر دگر داد خدا - گر عمر فنا نماند نک عمر بقا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:می‌آمد یار مست و تنها تنها - با نرگس پرخمار رعنا رعنا

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:هان ای سفری عزم کجایست کجا - هرجا که روی نشسته‌ای در دل ما


  106. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۴۶:برون ز عالم حس است جان خرده بینان را - به غمزه سوی یکدیگر اشارت‌های پنهانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا - بگیر خنجر تیز و ببر گلوی حیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا - نه رنج اره کشیدی نه زخم‌های جفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:روم به حجره خیاط عاشقان فردا - من درازقبا با هزار گز سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را - درآ درآ به سعادت درت گشاد خدا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:مرا تو گوش گرفتی همی‌کشی به کجا - بگو که در دل تو چیست چیست عزم تو را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲:رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا - که داد اوست جواهر که خوی اوست سخا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:کجاست مطرب جان تا ز نعره‌های صلا - درافکند دم او در هزار سر سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:چه خیره می‌نگری در رخ من ای برنا - مگر که در رخمست آیتی از آن سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:برفت یار من و یادگار ماند مرا - رخ معصفر و چشم پرآب و وااسفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا - که صبر نیست مرا بی‌تو ای عزیز بیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا - چو قسمتست چه جنگست مر مرا و تو را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:سبکتری تو از آن دم که می‌رسد ز صبا - ز دم زدن نشود سیر و مانده کس جانا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:مبارکی که بود در همه عروسی‌ها - در این عروسی ما باد ای خدا تنها


  107. همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۴۷:دل گفت که زحمت تن آنجا چه بری - این کار همان به که به جان فرمایی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۰:ای آنکه به کوی یار ما افتادی - آن روی بدیدی به قفا افتادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۹:ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی - وز هیچ ترش گردی و دلشاد شودی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۴:گر تو نکنی سلام ما را در پی - چون جمله نشاطی و سلامی چون می