صوفیانیم آمده در کوی تو
شیء لله از جمال روی تو
از عطش ابریقها آوردهایم
کاب خوبی نیست جز در جوی تو
هابده چیزی به درویشان خویش
ای همیشه لطف و رحمت خوی تو
حسن یوسف قوت جان شد سال قحط
آمدیم از قحط ما هم سوی تو
صوفیان را باز حلوا آرزو است
از لب حلوایی دلجوی تو
ولوله در خانقاه افتاد دوش
مشک پر شد خانقاه از بوی تو
دست بگشا جانب زنبیل ما
آفرین بر دست و بر بازوی تو
شمس تبریزی توی خوان کرم
سیر شد کون و مکان از طوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و جذبه الهی صحبت میکند و به جمال و بزرگی معشوقهاش اشاره میکند. او صوفیان را توصیف میکند که به دنبال روحانیتم و خلوص در کوی معشوق آمدهاند. تشنگی و عطش آنها را به سوی معشوق کشانده و به دنبال رحمت و لطف او هستند. شاعر به قحطی روحی اشاره میکند و میگوید که همه به امید و اشتیاق از مشکلات به سوی معشوق میآیند. همچنین، بوی خوشی که خانقاه را پر کرده نشاندهنده حضور و تاثیر معشوق در زندگی آنهاست. در پایان، به قدرت و تاثیر معشوقه بر عالم وجود اشاره میشود.
هوش مصنوعی: ما عارفان در کوی تو حاضر شدهایم، به خاطر زیبایی چهره تو که فقط برای خداست.
هوش مصنوعی: ما از تشنگی و کمبود آب به دنبال آبپاشها آمدهایم و در این مدت به جز در جوی تو به هیچچیز دیگری نمیتوانیم دل خوش کنیم.
هوش مصنوعی: ای همیشه مهربان و بخشنده، چیزی به درویشان خود عنایت کن.
هوش مصنوعی: در سالهای سخت و کمبود، جمال و زیبایی یوسف برای ما مانند غذایی برای جان شد و ما در این زمان دشوار به سوی تو آمدیم.
هوش مصنوعی: صوفیان به دنبال خواستهای شیرین هستند که از محبت و لطف تو به دست میآورند.
هوش مصنوعی: شب گذشته در خانقاه جنب و جوش و شلوغی زیادی به وجود آمد و فضای خانقاه از عطر حضور تو پر شد.
هوش مصنوعی: دستت را به سوی زنبیل ما دراز کن، آفرین بر دستان و بازوان تو.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی در فضایی سرشار از نعمت و بخشش پرورش یافته است و همه هستی و موجودات در جلال و عظمت او غوطهورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای ببرده آب آتش روی تو
عالمی در آتشند از خوی تو
مشک و می را رنگ و مقداری نماند
ای نه مشک و می چو روی و موی تو
چشمکانت جاودانند ای صنم
[...]
ترک من ای من سگ هندوی تو
دورم از روی تو دور از روی تو
بر لب و چشمت نهادم دین و دل
هر دو بر طاق خم ابروی تو
من به گردت کی رسم چون باد را
[...]
ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
چاکر روز و شبم تا روز و شب
نایبند از روی تو وز موی تو
بنده موی تو دلهای جهان
[...]
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
[...]
ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
صد هزاران آدمی را ره بزد
مردم آن نرگس جادوی تو
لاابالیوار خوش بر خاک ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.