ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر
تا سینهها روشن شود افزون شود نور نظر
کوری هشیاران ده آن جام سلطانی بده
تا جسم گردد همچو جان تا شب شود همچون سحر
چون خواب را درهم زدی درده شراب ایزدی
زیرا نشاید در کرم بر خلق بستن هر دو در
ای خورده جام ذوالمنن تشنیع بیهوده مزن
زیرا که فاز من شکر زیرا که خاب من کفر
ای تو مقیم میکده هم مستی و هم میزده
تشنیعهای بیهده چون میزنی ای بیگهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به خواسته شاعر برای نوشیدن شرابی طلایی و روشنگر اشاره دارد که باعث روشنی دلها و افزایش بصیرت میشود. شاعر از کوری هشیاران و نیاز به شراب سلطانی سخن میگوید تا جسم را به جان نزدیک کند و شب را به سحر تبدیل کند. او به انتقادات بیاساس نسبت به مستی و میخوارگی میپردازد و تأکید میکند که نیکو بودن حال در میکده، به دور از قضاوتهای بیهوده، مهم است. در نهایت، شاعر از اهمیت لذت بردن از زندگی و تجربههای روحانی در کنار مستی و شادی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: ای معشوق با صورت زیبا، قدری نوشیدنی به ما بده تا دلهایمان روشنتر شود و نور نگاهمان افزایش یابد.
هوش مصنوعی: به ناگاه آگاهی و هوشیاری را کنار بگذار و آن جام سلطنتی را به من بده تا جسم من همچون جان حیات پیدا کند و شب مثل سحر زیبایی و روشنی یابد.
هوش مصنوعی: وقتی خواب و آرامش را بر هم زدی، ای نوشیدنی الهی، به یاد داشته باش که نباید بر بندگان خویش رحم و محبت را ببندی و آنها را از نعمتهای خود محروم کنی.
هوش مصنوعی: ای کسی که جام نعمت را نوشیدهای، از سرزنش بیجا دوری کن؛ زیرا حالت من شیرین است و خواب من هم ناشکری نیست.
هوش مصنوعی: ای کسی که در میکده زندگی میکنی، هم در حال مستی و هم در حال نوشیدن، چرا به انتقادات بیمورد دیگران توجه میکنی وقتی که مشغول نوشیدن هستی، ای بیمهر و محبت؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر
جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر
ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر
از سر برون کن سرکشی امروز با ما باده خور
زین بادهٔ چون ارغوان پر کن سبک رطل گران
با ما خور ای جان جهان با ما خور ای بدر پدر
ای خوش لب شیرین زبان خوش خوش در آ اندر میان
[...]
خط نگار ترک من چون طوق قمری بر قمر
یا چون قطار مور بر گرد قمر بسته کمر
وان زلفق پرچین و شکن خمیده چون پشت شمن
بر روی آن سرو چمن ژولیده مو افروز بر
خط بدیع آیین اووان زلف مشک آگین او
[...]
افدیک یا خیر البشر، ای تاج عالم بلکه سر
چونت فتاد اینجا گذر، این المقام ایش الخبر
چون گفت شرعت طرقوا، شاها بمیدان شو زکو
از دوستان بربای کاو، از دشمنان بردار سر
نو کن روش را داستان، بشکن طلسم باستان
[...]
انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر
انا قضینا بینکم فاستبشروا بالمنتصر
باد صبا ای خوش خبر مژده بیاور دل ببر
جانم فدات ای مژده ور بستان تو جانم ماحضر
شمشیرها جوشن شود ویرانهها گلشن شود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.