گنجور

 
مولانا

به دغل کی بگزیند دل یارم یاری

کی فریبد شه طرار مرا طراری

کی میان من و آن یار بگنجد مویی

کی در آن گلشن و گلزار بخسپد ماری

عنکبوتی بتند پرده اغیار شود

همچو صدیق و محمد من و او در غاری

گل صدبرگ ز رشک رخ او جامه درید

حال گل چونک چنین است چه باشد خاری

هم بگویم دو سه بیتی که ندانی سر و پاش

لیک بهر دل من ریش بجنبان کآری

بس طبیب است که هشیار کند مجنون را

وین طبیبم نهلد در دو جهان هشیاری

آفتاب رخ او را حشم تیغ زنیم

که نخواهیم به جز دیدن او ادراری

ما چو خورشیدپرستیم بر این بام رویم

تا نپوشد رخ خورشید ز ما دیواری

کیست خورشید بگو شمس حق تبریزی

که نگنجد صفتش در صحف گفتاری

 
 
 
فرخی سیستانی

دل من خواهی و اندوه دل من نبری

اینْت بی‌رحمی و بی‌مهری و بیدادگری

تو بر آنی که دل من ببری دل ندهی

من بدین پرده نیم، گر تو بدین پرده دری

غم تو چند خورم و انده تو چند برم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
منوچهری

چون به هم کردی بسیار بنفشهٔ طبری

باز برگرد به بستان در چون کبک دری

تا کجا بیش بود نرگس خوشبوی طری

که به چشم تو چنان آید، چون درنگری

مسعود سعد سلمان

آلت کشتن داری صنما غمزه و کارد

زین دو ناکشته ز دستت نرهد جانوری

تو مرا جانی و چون با تو بوم جانوری

زنده گردم که ز دیدار تو یابم نظری

می بترسم که مرا روزی بکشی تو از آنک

[...]

امیر معزی

گشت تابنده ز گردون معالی قَمَری

گشت تابنده ز دریای معانی گهری

سال تو فرخ و فرخنده شد از شادی آنک

ملک‌العرش عطا داد ملک را پسری

ملک باغ‌ است و در آن باغ‌ ملک سنجر هست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

شیفته کرد مرا هندوکی همچو پری

آنچنان کز دل عقل شدم جمله بری

خوشدلی شوخی چون شاخک نرگس در باغ

از در آنکه شب و روز درو در نگری

گرمی و تری در طبع هلاک شکرست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه