ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی
تو نهای ز جنس خلقان تو ز خلق آسمانی
دو هزار خنب باده نرسد به جرعه تو
ز کجا شراب خاکی ز کجا شراب جانی
می و نقل این جهانی چو جهان وفا ندارد
می و ساغر خدایی چو خداست جاودانی
دل و جان و صد دل و جان به فدای آن ملاحت
جز صورتی که داری تو به خاکیان چه مانی
بزن آتشی که داری به جهان بیقراری
بشکاف ز آتش خود دل قبه دخانی
پر و بال بخش جان را که بسی شکسته پر شد
پر و بال جان شکستی پی حکمتی که دانی
سخنم به هوشیاری نمکی ندارد ای جان
قدحی دو موهبت کن چو ز من سخن ستانی
که هر آنچ مست گوید همه باده گفته باشد
نکند به کشتی جان جز باده بادبانی
مددی که نیم مستم بده آن قدح به دستم
که به دولت تو رستم ز ملولی و گرانی
هله ای بلای توبه بدران قبای توبه
بر تو چه جای توبه که قضای ناگهانی
تو خراب هر دکانی تو بلای خان و مانی
زه کوه قاف گیری چو شتر همیکشانی
عجب آن دگر بگویم که به گفت مینیاید
تو بگو که از تو خوشتر که شه شکربیانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از محبوب و عشق آسمانی میپردازد. شاعر به قدرت و زیبایی عشق اشاره میکند و میگوید که می و شراب الهی از شرابهای دنیوی برترند. او نسبت به دلبستگی و دلباختگی خود به این محبوب سخن میگوید و بر این باور است که دنیا فانی است و عشق همیشه باقی میماند. همچنین، به حال ناامیدی و بیقراری خود اشاره کرده و از محبوبش میخواهد که به او کمک کند. او با تشبیه عشق به آتشی که دل را شعلهور میکند، به جستجوی حقیقت و معنویات پرداخته و به اهمیت عشق و سر مستی از آن اشاره میکند. در نهایت، او به وجود محبوبی اشاره میکند که زیباتر از گفتار اوست و اینکه عشق او بر همه چیز سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: از روی بیتوجهی نریزی شراب، زیرا تو شاه نوشندگان هستی؛ تو از جنس انسانها نیستی، بلکه از مخلوقاتی آسمانی هستی.
هوش مصنوعی: شراب خاکی به اندازهای نیست که با جرعهای از تو مقایسه شود. بادهای که تو به همراه داری، به کلی فراتر از آن است، و ارزش و کیفیتش غیرقابل قیاس است.
هوش مصنوعی: این بیت به دنبال بیثباتی و ناپایدار بودن دنیا دارد. در زندگی روزمره، نوشیدنیها و خوراکیهای دنیایی نمیتوانند پایدار باشند، زیرا خود دنیا نیز وفادار و ماندگار نیست. اما می و ساغر با روح الهی و جاودانی میتوانند به تجربهای عمیق و ماندگار در انسان تبدیل شوند، چرا که ذات خداوند همیشه پایدار و ابدی است.
هوش مصنوعی: دل و جان من و حتی صد بار جانم به خاطر زیباییات فدای تو میشود. اما با وجود خوشگلیات، تو برای انسانهای معمولی چه ارزشی داری؟
هوش مصنوعی: آتشی را که در درونت داری شعلهور کن تا بتوانی جهان پر از بیقراری را تغییر دهی و از این آتش، دلهای مملو از غم و تنگنای روح را روشن کن.
هوش مصنوعی: جانی که پر و بالش شکسته است، دوباره با حکمت و دانش خود پرواز میکند و به زندگی تازهای دست مییابد. انسانی که روح و جانش آسیب دیده، میتواند به واسطه آگاهی و درک صحیح، به سمت تعالی و رشد حرکت کند.
هوش مصنوعی: سخنان من وقتی که به هوشیاری باشد، ارزش خاصی ندارد. ای عزیز، میخواهم دو نعمت به من ببخشی، به این شرط که از من سخن میگویی.
هوش مصنوعی: هر چه مست میگوید، همهاش نتیجهٔ نوشیدن باده است. هیچ چیزی جز نوشیدنی نمیتواند به زندگی جان بخشد.
هوش مصنوعی: کمکی کن که در حال مستی، آن جام را به دستانم بدهی تا از حال غم و ناراحتی رها شوم.
هوش مصنوعی: ای کسی که به توبه افتخار میکنی، بدان که در اینجا جایی برای توبه نیست، زیرا قضا و قدر به ناگاه و به طور غیرمنتظرهای رخ میدهد.
هوش مصنوعی: تو باعث و بانی هر خرابکاری هستی و مشکلات بسیاری را به خانهها و زندگیها میآوری. همانطور که شتر بار سنگینی را از کوه قاف به دوش میکشد، تو هم مسئولیتهای سنگینی را بر دوش دیگران میگذاری.
هوش مصنوعی: عجب است که من به تو بگویم چیزی که در گفتن نمیگنجد، تو بگو که چه کسی از تو زیباتر و دلنشینتر است که تو را میشناسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم تو خجسته بادا، که غمیست جاودانی
ندهم چنین غمی را به هزار شادمانی
منم آنکه خدمت تو کنم و نمیتوانم
تویی آنکه چاره من نکنی و میتوانی
ز سگان کویت ای جان که دهد مرا نشانی
که ندیدم از تو بوئی و گذشت زندگانی
دل من نشان کویت ز جهان بجست عمری
که خبر نبود دل را که تو در میان جانی
ز غمت چو مرغ بسمل شب و روز میطپیدم
[...]
به صبا پیام دادم که ز روی مهربانی
سحری به کوی آن بت گذری کن ار توانی
چو رسی به آستانش ز ادب زمین ببوسی
ز من ای صبا پیامی بدهی بدو نهانی
سر زلف مشکبارش به ادب مگر گشایی
[...]
هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی
بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا
که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی
که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان
[...]
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.