ای دهان آلوده جانی از کجا می خوردهای
و آن طرف کاین باده بودت از کجا ره بردهای
با کدامین چشم تو از ظلمتی بگذشتهای
با کدامین پای راه بیرهی بسپردهای
با کدامین دست بردی حادثات دهر را
از جمال دلربایی آینه بستردهای
نی هزاران بار خون خویشتن را ریختی
نی هزاران بار تو در زندگی خود مردهای
نی هزاران بار اندر کورههای امتحان
درگدازیدی چو مس و همچو مس بفسردهای
نی تو بر دریای آتش بال و پر را سوختی
نی تو بر پشت فلک پاهای خود افشردهای
چون از این ره هیچ گردی نیست بر نعلین تو
از ورای این همه تو چونک اهل پردهای
چشم بگشا سوی ما آخر جوابی بازگو
کز درون بحر دانش صافیی نی دردهای
گفت جانم کز عنایتهای مخدوم زمان
صدر شمس الدین تبریزی تو ره گم کردهای
گر یکی غمزه رساند مر تو را ای سنگ دل
از ورای این نشانها که به گفت آوردهای
بی علاج و حیلهها گر سنگ باشی در زمان
گوهری گردی از آن جنسی که تو نشمردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من کیم باری که نامم بر زبان آوردهای
یا به نوک کلک در تصنیف نامم بردهای
مردمان گویند از می توبه تا کی کردهای
باز لعبت بازی دیگر برون آوردهای
با که بر هم بستهای این نقش و این شَین از کجاست
نذر تا کی کردهای سوگند تا کی خوردهای
گه مقصّروار در بحث مراتب ماندهای
[...]
تا سودا شب نقاب صبح صادق کردهای
روز را در دامن مشکین شب پروردهای
ای بسا شبها که با مهرت به روز آوردهام
تا تو بر رغم دلم یک شب به روز آوردهای
از بخاری چشمه خورشید را آشفتهای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.