گنجور

 
همام تبریزی

ای باد نو بهاری بوی بهشت داری

از سوی گل رسیدی یا پیک آن نگاری

نی این چنین نسیمی از گلستان نیاید

معلوم شد ز بویت کز هم‌دمان یاری

بر منزلی گذشتی داری از او نشانی

چون زلف مشک بارش خوش بوی بی‌قراری

بویی که روح بخشد دل را فتوح بخشد

از زلف یارم آید ای گل تو آن نداری

چون قامتش خرامان گردد میان بستان

آنجا تو خود که باشی ای سرو جویباری