گنجور

 
همام تبریزی

در آرزوی تو شمع را جان به لب است

زان مرده و سوخته چو من روز و شب است

ای شمع رخ تو را دو صد پروانه

پروانه منم دست تو سوزد عجب است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode