ای گوهر خدایی آیینه معانی
هر دم ز تاب رویت بر عرش ارمغانی
عرش از خدای پرسد کاین تاب کیست بر من
فرمایدش ز غیرت کاین تاب را ندانی
از غیرت الهی در عرش حیرت افتد
زیرا ز غیرت آمد پیغام لن ترانی
زان تاب اگر شعاعی بر آسمان رسیدی
از آسمان نمودی صد ماه آسمانی
اندر جمال هر مه لطف ازل نمودی
هر عاشقی بدیدی مقصودهای جانی
در راه رهروان را رنج و طلب نبودی
خوف فنا نبودی اندر جهان فانی
یک بار دردمیدی تا جان گرفت قالب
دردم تو بار دیگر تا جان شود عیانی
از یک شعاع رویت چون لامکان مکان شد
هم برق تو رساند او را به لامکانی
انگشتری لعلت بر نقد عرضه فرما
تا نعرهها برآید از لعلهای کانی
یک جام مان بدادی تا رختها گرو شد
جامی دگر از آن می هم چاره کن تو دانی
جانی رسید ما را از شمس حق تبریز
کان جان همینماید در غیب دلستانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای الهی و عشق به خداوند میپردازد. شاعر با بیانی زیبا، تابش چهرهی خداوند را همچون گوهر و مظهری از معانی عمیق میداند که بر عرش وجود دارد. او به غیرت الهی اشاره میکند که باعث حیرت عرش شده و به سوالاتی دربارهی شناخت خدا پاسخ میدهد. شاعر به زیباییهای آسمان و زمین و تاثیر عشق الهی بر عاشقان اشاره کرده و از چالشها و رنجهایی که در مسیر عشق وجود دارد، سخن میگوید. در پایان، شاعر به شمس تبریزی اشاره میکند که به عنوان مظهر جان الهی و روحانی در دلها تاثیرگذار است. این شعر در نهایت به تجلیات الهی و وجود عشق در هستی میپردازد.
هوش مصنوعی: ای گوهر الهی، تو همچون آینهای هستی که معانی عمیق را منعکس میکند. هر لحظه از درخشش چهرهات، نعمتی به عرش آسمان میبخشد.
هوش مصنوعی: عرش (سقف آسمان) از خداوند میپرسد که این نور و درخشش از آن کیست. خداوند به آن میگوید که به خاطر غیرت و عظمت این درخشش نمیتوانی آن را بشناسی و درک کنی.
هوش مصنوعی: به خاطر غیرت الهی، حتی در بالاترین مرتبهها هم حیرت و شگفتی ایجاد میشود، چرا که پیام «تو مرا نخواهی دید» از همین غیرت نشأت گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر از آن تابش نورانی به آسمان برسی، نور تو چنان درخشان خواهد بود که مانند صد ماه در آسمان جلوهگری خواهی کرد.
هوش مصنوعی: در زیبایی هر ماه، لطف و نعمت از ابتدا نمایان است؛ هر عاشقی که او را ببیند، به هدفهای روحی وعاطفی خود میرسد.
هوش مصنوعی: در مسیر مسافران، رنج و جستجو وجود نداشت و ترسی از فنا و نابودی در این دنیای فانی احساس نمیشد.
هوش مصنوعی: یک بار که به درد من رسیدی، جانم احیا شد و دردم شکل گرفت. اکنون دوباره درد بکش تا جان من نمایان شود.
هوش مصنوعی: از زیبایی چهرهات به قدری نورانی است که مانند فضایی بینهایت و بدون محدودیت میتواند همه جا را پر کند و درخشش تو او را به جایی بلامکان و بینهایت میبرد.
هوش مصنوعی: انگشتری که دارای سنگ لعل است را به بازار بیاور و به فروش برسان تا صدای نعرهها از سنگهای قیمتی بلند شود.
هوش مصنوعی: تو یک جام از می به من دادی که با آن، دل و جانم را به تو سپردم. حالا به من جام دیگری از آن می بده تا مشکل و غمهایم را حل کنم، چرا که تو میدانی چطور باید این کار را انجام دهی.
هوش مصنوعی: یک روح بزرگ و روحانی به ما رسید که از شمس تبریز میآید، چرا که این روح دارد جلوهای از دنیای پنهان و دلانگیز را نشان میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم مگر که ما را؛در دل به جای جانی
نه نه خطاست جانا جانی و زندگانی
یار گشاده زلفی دلبند شوخ چشمی
معشوق خوبروئی؛ دلدار خوش زبانی
برده سبق فراقت؛ از رنج بی نهایت
[...]
بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی
بس راحتی ندارم باری ز زندگانی
ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی
وی یار ناموافق آخر تو با که مانی
جانی خراب کردم در آرزوی رویت
[...]
کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی
ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
راندی به گوش اول صد فصل دلفریبم
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
آن لابههای گرمت ز اول بسوخت جانم
[...]
ای باد روح پرور زنهار اگر توانی
امشب لطافتی کن آنجا گذر که دانی
در شو چو مهربانی در تیرگی زمانی
یابی مگر نشانی زان آب زندگانی
ره ره گذر بکویش دم دم نگر برویش
[...]
ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی
پی میبرد به چیزی جانم ولی نه چیزی
تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی
بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.