تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی
تو که نکته جهانی ز چه نکته میجهانی
تو کدام و من کدامم تو چه نام و من چه نامم
تو چه دانه من چه دامم که نه اینی و نه آنی
تو قلم به دست داری و جهان چو نقش پیشت
صفتیش مینگاری صفتیش میستانی
چو قلم ز دست بنهی بدهیش بیقلم تو
صفتی که نور گیرد ز خطاب لن ترانی
تن اگر چه در دوادو اثر نشان جان است
بنماید از لطافت رخ جان بدین نشانی
سخن و زبان اگر چه که نشان و فیض حق است
به چه ماند این زبانه به فسانه زبانی
گل و خار و باغ اگر چه اثری است ز آسمانها
به چه ماند این حشیشی به جمال آسمانی
وگر آسمان و اختر دهدت نشان جانان
به چه ماند این دو فانی به جلالت معانی
بفروز آتشی را که در او نشان بسوزد
به نشان رسی تو آن دم که تو بینشان بمانی
هجر الحبیب روحی و هما بلامکان
حجبا عن المدارک لنهایه التدانی
و هوائه ربیع نضرت به جنان
و جنانه محیط و جنانه جنانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از شناخت و آگاهی میپردازد که در آن شاعر به جستوجوی وجود شخصی معنادار در زندگیاش میپردازد. شاعر در مییابد که حقیقت و ذات انسانی فراتر از نامها و نشانهها هستند. او به تأمل در مورد نقش انسان در جهان و ارتباطش با خداوند و وجود بیکران میپردازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که برای درک واقعیات عمیقتر، باید از حالت دنیوی و مظاهر فانی فراتر رفته و به روشنایی روح و معانی باطنی دست یابد.
هوش مصنوعی: تو کیستی در دل من که وجودت از کل دنیا بیشتر است؟ تو که با یک نکته، به رازهای جهانی پی میبری.
هوش مصنوعی: تو در کدام مقام هستی و من در کدام مقام، تو چه نامی داری و من چه نامی دارم. تو مانند دانهای هستی و من مانند دام، اما نه تو هستی آنچه که به نظر میرسد و نه من.
هوش مصنوعی: تو دارای قدرتی هستی که میتوانی بر دنیا تأثیر بگذاری و جهان را طبق ارادهات شکل بدهی و از آنچه میخوانی یا میبینی، بهرهبرداری کنی.
هوش مصنوعی: اگر قلم را از دست بگذاری و آن را بیقلم رها کنی، تو صفتی خواهی داشت که مانند نوری خواهد بود که از سخن "هرگز مرا نخواهی دید" تابش میکند.
هوش مصنوعی: بدن هرچند که درگیر دنیای مادی است، نشانهای از روح و جان است. از این رو، زیبایی چهره جان با این نشانها نمایان میشود.
هوش مصنوعی: سخن و زبان، حتی اگر نشانه و نعمت خداوند باشد، چه تفاوتی با داستان سرایی و حرفهای بیمحتوا دارد؟
هوش مصنوعی: گل و خار و باغ هرچند که نشانههایی از آسمانها به شمار میآیند، اما زیبایی این حشیش به آسمانها نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان و ستارهها نشانهای از معشوق را به تو نشان دهند، چه ارزشی دارد این دو پدیده زودگذر در برابر جلال و عظمت معنای تو؟
هوش مصنوعی: آتشی را برپا کن که در آن نشانهای بسوزد، تا زمانی که تو خود بینشانه باقی بمانی، به آن نشانه دست یابی.
هوش مصنوعی: فراق محبوب روح مرا آزرده کرده و عشق او به گونهای است که دور از هرگونه درک و فهم قرار دارد و به انتهای نزدیکی نمیرسد.
هوش مصنوعی: هوا بهاری او به باغها طراوت بخشیده و باغها را در بر گرفته است و باغهایش دلانگیز و زیبا هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم تو خجسته بادا، که غمیست جاودانی
ندهم چنین غمی را به هزار شادمانی
منم آنکه خدمت تو کنم و نمیتوانم
تویی آنکه چاره من نکنی و میتوانی
ز سگان کویت ای جان که دهد مرا نشانی
که ندیدم از تو بوئی و گذشت زندگانی
دل من نشان کویت ز جهان بجست عمری
که خبر نبود دل را که تو در میان جانی
ز غمت چو مرغ بسمل شب و روز میطپیدم
[...]
به صبا پیام دادم که ز روی مهربانی
سحری به کوی آن بت گذری کن ار توانی
چو رسی به آستانش ز ادب زمین ببوسی
ز من ای صبا پیامی بدهی بدو نهانی
سر زلف مشکبارش به ادب مگر گشایی
[...]
هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی
بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا
که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی
که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان
[...]
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.