چند گریزی ز ما ؟ چند روی جا به جا ؟
جان تو در دست ماست همچو گلوی عصا
چند بکردی طواف گرد جهان از گزاف
زین رمه پُر ز لاف هیچ تو دیدی وفا ؟
روز دو سه ای زحیر گِردِ جهان گشته گیر
همچو سگانْ مردهگیر گُرْسِنِه و بینوا
مردهدل و مردهجو چون پسرِ مردهشو
از کفنِ مردهایست در تنِ تو آن قبا
زنده ندیدی که تا مرده نماید تو را
چند کِشی در کنار صورتِ گرمابه را ؟
دامنِ تو پرسفال پیش تو آن زر و مال
باورم آنگه کنی که اجل آرد فنا
گویی که زر کهن من چه کنم بخش کن
من به سما میروم نیست زر آن جا روا
جغد نهای بلبلی از چه در این منزلی ؟
باغ و چمن را چه شد سبزه و سرو و صبا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مبحث حیات و مرگ میپردازد و تأکید میکند که زندگی بسیار گذراست. او از ناپایداری دنیا و بیوفاییهای آن صحبت میکند و میگوید که انسانها به دنبال چیزهای فانی مثل ثروت و مال هستند در حالی که در نهایت همه چیز به فنا میرسد. شاعر هشدار میدهد که باید به حقیقت زندگی توجه کنیم و از قید و بندهای دنیا رهایی یابیم. او به یک نوع دلتنگی و ناامیدی نسبت به وضعیت انسانها اشاره میکند که به نوعی به خمودگی و سکون دچار شدهاند. در نهایت، شاعر خواستار بیداری و آگاهی از حقیقت وجودی خود میشود.
هوش مصنوعی: چقدر از ما فرار میکنی؟ چند بار مکانت را تغییر میدهی؟ جان تو در دست ماست مانند گلوی یک عصا که کنترلش در دست است.
هوش مصنوعی: چند بار بیمورد دور این دنیا چرخیدی؟ از این جمعیت پر از ادعا، آیا وفا و صداقت را دیدهای؟
مردهگیر در اینجا یعنی مردارخوار، زحیر یعنی کسی که از درد گرسنگی بر خود میپیچد
غمگین هستی، مردهجو هستی و مثل پسرِ شخص مردهشوی، آن پیرهنی که به تن داری را از کفن مردهها دوختهای!
تا حالا زنده ندیدهای تا بفهمی مرده کدام است! تا کی نقاشیِ گرمابه را (به عنوان زنده) در آغوش میکشی؟ (در گرمابههای قدیمی بر ورودی گرمابه و بر دیوارهای داخل نقاشی میکشیدند)
هوش مصنوعی: اگر دامن تو پر از طلا و جواهر باشد، من یقین دارم که زمانی که مرگ فرا برسد، همه آنها از میان خواهد رفت.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من باید در مورد زر باستانیام تصمیم بگیرم، اما اگر آن را تقسیم کنم به آسمان میروم و در آنجا هیچ ارزش مادی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چرا در این مکان مثل جغد تنها نشستهای و غمگینی، در حالی که بلبلی خوشصدا باید باشد؟ چرا باغ و چمن، سبزه و درخت سرو و نسیم خوش دیگر وجود ندارند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
# بیت ۳،واژه گرسنه،درست تلفظ نشده ،حرف ر،باید ساکن تلفظ شود تا رعایت وزن شده باشد.
بر دل ما تا که هست نقش خرد پادشا
جون خرد اندر دل است نقش تو در جان ما
رای تو چون کوکب است همت تو چون سما
حلم تو و طبع توست همچو زمین و هوا
عشق بیفشرد پا بر نمط کبریا
برد به دست نخست هستی ما را ز ما
ما و شما را به نقد بی خودیی در خور است
زانکه نگنجد در او هستی ما و شما
چرخ در این کوی چیست؟ حلقهٔ درگاه راز
[...]
مورچهٔ خط تو، کرد چو موری مرا
کی کند ای مشک مو مور تو چندین جفا
روی تو با موی و خط مور و سلیمان به هم
موی تو هندو لقب مور تو طوطی لقا
چون به بر مه رسید مورچه بر روی تو
[...]
ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را ؟
ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا ؟
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد
گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
از کف تو ای قمر باغِ دهان پرشکر
[...]
چون سحر از بوی گل گشت معطر هوا
از نفس یار ما داد نشانی صبا
نه چه سخن باشد این چیست صبا تا کنم
نسبت بوی خوشش با نفس یار ما
کرد طلوع آفتاب یار درآمد ز خواب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.