گنجور

 
همام تبریزی

اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی

تویی خلاصه دنیی و کس نگوید نی

نظر به صورت خوبان همی‌کنم ایشان

به پیش روی تو چون صورتند بی معنی

کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد

کجاست یوسف مصری که تاکنم دعوی

نظر به روی تو کردن حرام چون باشد

که از مشاهده بخشی به عاشقان تقوی

چنین که حسن تو آوازه در جهان افکند

که التفات نماید به قصه لیلی

اگر به سرو بگوید قدت که بنده ماست

به ذوق در سخن آید به صد زیان کاری

برای دیدن رویت خوش است بینایی

وگرنه چشم نباید گشاد در دنیی

اگر تو در قلم آری به سهو نام همام

کند نظارهٔ رویت بدان دو دیده نیی