اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی
تویی خلاصه دنیی و کس نگوید نی
نظر به صورت خوبان همیکنم ایشان
به پیش روی تو چون صورتند بی معنی
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
کجاست یوسف مصری که تاکنم دعوی
نظر به روی تو کردن حرام چون باشد
که از مشاهده بخشی به عاشقان تقوی
چنین که حسن تو آوازه در جهان افکند
که التفات نماید به قصه لیلی
اگر به سرو بگوید قدت که بنده ماست
به ذوق در سخن آید به صد زیان کاری
برای دیدن رویت خوش است بینایی
وگرنه چشم نباید گشاد در دنیی
اگر تو در قلم آری به سهو نام همام
کند نظارهٔ رویت بدان دو دیده نیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.