گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
باباافضل کاشانی

در کوی تو صد هزار صاحب هوس است

تا خود، به وصال تو، که را دسترس است

آن کس که بیافت، دولتی یافت عظیم

و آن کس که نیافت، داغ نایافت بس است

ظهیری سمرقندی

نیکویی کن چون که ترا دسترس است

کاین عالم یادگار بسیار کس است

اوحدالدین کرمانی

شمع دل من روی چو شمع تو بس است

چون روی تو نیست شمع و شاهد هوس است

با ما چو غم تو ساعتی یک نفس است

در حسرت این واقعه بسیار کس است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
همام تبریزی

لب بر لب من نهاد این لطف بس است

می‌گفت که با کشته خویشم هوس است

جان زندگی‌ای یافت ز بوی نفسش

معلومم شد که زندگانی نفس است

حکیم نزاری

با دیده و ره ندیده بسیار کس است

با دیده وری رو اگرت دست رس است

نادیده به خویشتن به جایی نرسی

در خانه اگر کس است این نکته بس است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه