گنجور

 
قصاب کاشانی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ای خوش آن عالم که در وی راه پای غم نداشت» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
ث
ج
ح
خ
د
ذ
ر
ز
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
ل
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱: اول به نام آنکه زد این بارگاه را

شماره ۲: ای ذات پاکت از همه ماسوا، سوا

شماره ۳: ساقی بیا که باز خراب است حال ما

شماره ۴: ای کز دو زلف سرکشت داریم در تن تاب‌ها

شماره ۵: نهاده حسن تو بنیاد دلربایی را

شماره ۶: خط سبز از رخت چون سر زند جان می‌کند پیدا

شماره ۷: تا گشود از بهر گفتاری لب خاموش را

شماره ۸: ز جوش عاشقان گرم است بزم آن شاه خوبان را

شماره ۹: ز سنبل بند بر دل می‌گذارد موی این صحرا

شماره ۱۰: اگر آن شمع بزم دل رود مستانه در صحرا

شماره ۱۱: می‌رساند از ره ظلمت به منزل مور را

شماره ۱۲: توان دیدن ز روی پیرهن چون گل صفایش را

شماره ۱۳: ز تأثیر محبت سوخت در دل کینه عاشق را

شماره ۱۴: در خون جگر همچو حباب است دل ما

شماره ۱۵: ز هر جانب که آن سرو روان خندان شود پیدا

شماره ۱۶: بیایید ای حریفان تا مگر جوییم راهی را

شماره ۱۷: پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها

شماره ۱۸: صیاد به من تنگ چنان کرده قفس را

شماره ۱۹: عشقت چو شمع سوخت سراپا تن مرا

شماره ۲۰: بکش از رخ نقاب و بر فروزان عارض گل را

شماره ۲۱: چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا

شماره ۲۲: تا نگاه دل‌فریبش در نظر دارد مرا

شماره ۲۳: افزود عکس رویش خوش بر صفای مینا

شماره ۲۴: بازآ که دل از داغ تو آراسته تن را

شماره ۲۵: تا کرده محبت هدف تیر تو جان را

شماره ۲۶: ای خرم از نسیم وصالت بهارها

شماره ۲۷: دل پر از افغان و ظاهر خالی از جوشیم ما

شماره ۲۸: کی ز جور دهر کم فرصت الم داریم ما

شماره ۲۹: مگر آن آتشین‌خو آگه از بخت من است امشب

شماره ۳۰: گفتگویت در تبسم می‌کند شکر در آب

شماره ۳۱: عمریست در خیال تو از روز تا به شب

شماره ۳۲: گر شود آن شوخ با من مهربان دارم عجب

شماره ۳۳: روشن شده از حسن تو کاشانه‌ام امشب

شماره ۳۴: هر کجا عکس جمال یار می‌افتد در آب

شماره ۳۵: چو رخ برتافت دیدم طره گیسوی یار امشب

شماره ۳۶: دعوی لبت دمی که به مرجان کند در آب

شماره ۳۷: چو عکس خویش نمودار می‌کند مهتاب

شماره ۳۸: دارم از دست تو شب تا صبح با چشمی پر آب

شماره ۳۹: ای دل بیهده گفتار ادب باش ادب

شماره ۴۰: از تو در خاطر هر ذره تمنایی هست

شماره ۴۱: بس ‌که بر جانم ز مژگانت خدنگ افتاده است

شماره ۴۲: برده دل از من پری‌رویی نمی‌گویم که کیست

شماره ۴۳: دیده خون‌بار ما چون گشت گریان مفت ماست

شماره ۴۴: عالمی را سوختی از جلوه ای رعنا بس است

شماره ۴۵: از لبش گفتار و گفتار از دهن نازک‌تر است

شماره ۴۶: نخلی است روزگار و مرا تیشه شیشه است

شماره ۴۷: خاک رخسارش که دل در پیچ و تاب انداخته است

شماره ۴۸: چرخ از آن روزی که سرگردانی خود دیده است

شماره ۴۹: آخر آن وحشی نگه بر دل ره تدبیر بست

شماره ۵۰: چرخ مینا رنگ هر زهری که در پیمانه ریخت

شماره ۵۱: کوکبم شد تار و سالم خشک و ماهم پاک سوخت

شماره ۵۲: از قدت امروز گلشن را صفای دیگر است

شماره ۵۳: مهر تو به هر سینه عیان است و عیان نیست

شماره ۵۴: رفته‌رفته رفتم از یادت ببین احوال چیست

شماره ۵۵: شبم به محنت و روزم به هجر یار گذشت

شماره ۵۶: آن شوخ دل‌آرا رخ زیباش لطیف است

شماره ۵۷: بر هر که نیک دیده گشادم فنای تو است

شماره ۵۸: روزی که کرد گردون غم‌های یار قسمت

شماره ۵۹: هر داغ دل ز پرتو حسنت ستاره‌ای است

شماره ۶۰: ای خوش آن عالم که در وی راه پای غم نداشت

شماره ۶۱: می‌کنم طوفی نمی‌دانم که طوف کوی کیست

شماره ۶۲: پیش شمشیر تو تسلیم شدن دین من است

شماره ۶۳: یک نفس بی یاد جانان زندگانی مشکل است

شماره ۶۴: در کف عاشق به غیر برگ کاهی بیش نیست

شماره ۶۵: اگر داغ جنون خون بر دل ما می‌کند مرد است

شماره ۶۶: به رخ شکستن طرف کلاه بابت کیست

شماره ۶۷: یاد تو مونس شب تار دل من است

شماره ۶۸: با تو همین یک سخنم آرزو است

شماره ۶۹: در شهربند عمر که کس را دلیل نیست

شماره ۷۰: آن کس که بار عشق به آهی کشیده است

شماره ۷۱: منم که وصف تو آرایش بیان من است

شماره ۷۲: بر سر تو را چو طره کاکل شکسته است

شماره ۷۳: آتشین‌خو دلبری دارم که عالم زار اوست

شماره ۷۴: سرم ز مندل و دوشم گر از عبا خالی است

شماره ۷۵: ماییم که جز اشک ندامت بر ما نیست

شماره ۷۶: آنکه همچون جان تنگت دست در آغوش داشت

شماره ۷۷: کوی یار است و به هر گوشه بلا ریخته است

شماره ۷۸: باد رنجور آن تنی کز درد او بیمار نیست

شماره ۷۹: آرام نگاهت ز دل سنگ گرفته است

شماره ۸۰: سیر دنیا یک قدم نشو و نمایی بیش نیست

شماره ۸۱: خال عنبربو جدا و خط مشکین‌مو جداست

شماره ۸۲: تن چه باشد چاردیوار بنای عاریت

شماره ۸۳: خوشه خرمن ما را دل صد چاک بس است

شماره ۸۴: روی بر آیینه ز آن رخسار می‌گویم حدیث

شماره ۸۵: همرهان بر سینه بی دلدار سنگ ما عبث

شماره ۸۶: ای وصل تو را آرزوی دل شده باعث

شماره ۸۷: از کج‌نهاد سرنزند جز بیان کج

شماره ۸۸: ای خطت از قلمرو خوبی ستانده باج

شماره ۸۹: خون می‌خورم ز عشق و مدارم گرفته اوج

شماره ۹۰: روز اول چون حباب از هم‌نشینی‌های موج

شماره ۹۱: خط چو سر زد عارض دلدار می‌یابد فرح

شماره ۹۲: رفت شب تا پرده از رخسار بگشاید صباح

شماره ۹۳: دمید خط ز لب یار و شد بهار قدح

شماره ۹۴: مبین به عارض آن سبز گندمین گستاخ

شماره ۹۵: تنها در این هوا نه همین آب کرده یخ

شماره ۹۶: ای با رخ تو خال سفید و سیاه و سرخ

شماره ۹۷: آن را که داغ عشقش پا تا به سر نباشد

شماره ۹۸: کی تواند هر طبیبی چاره هجران کند

شماره ۹۹: ندارد مرگ هر کس کشته آن تیر مژگان شد

شماره ۱۰۰: بوی عود و بید در مجمر مشخص می‌شود

شماره ۱۰۱: به عشقی کرده‌ام در بحر مأوا تا چه پیش آید

شماره ۱۰۲: بیرون خیالت از دل غافل نمی‌رود

شماره ۱۰۳: اسیران را زیانی از گرفتاری نمی‌باشد

شماره ۱۰۴: به هر نفس دلم از داغ یار لرزد و ریزد

شماره ۱۰۵: عزیزا چون به من دل مهربان کردی خوشت باشد

شماره ۱۰۶: هر دم از شوق تو چشم اشکبارم گل کند

شماره ۱۰۷: در حدیث لعلش آتش از زبانم می‌چکد

شماره ۱۰۸: برافکندی ز رخ تا پرده ظلمت از جهان گم شد

شماره ۱۰۹: لبش بر گردن عاشق بسی حق نمک دارد

شماره ۱۱۰: نگاهم چون دچار عارض آن دل‌ربا گردد

شماره ۱۱۱: عاقبت کوی تو ما را مسکن دل می‌شود

شماره ۱۱۲: دلم شبی که به شکر لبی خطاب ندارد

شماره ۱۱۳: گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند

شماره ۱۱۴: سر در ره جانانه فدا شد چه به جا شد

شماره ۱۱۵: عجب مدار گرم دل ز دیدگان بچکد

شماره ۱۱۶: نشستن با تو و بر خود نبالیدن ستم باشد

شماره ۱۱۷: آن سرو سیم‌اندام من چون از گلستان بگذرد

شماره ۱۱۸: تا دست شانه در شکن زلف یار بود

شماره ۱۱۹: ز وصلش دور بودم جان ز بس می‌رفت و می‌آمد

شماره ۱۲۰: دلم تا کرد یاد از آن رخ جانانه روشن شد

شماره ۱۲۱: روز نوروز علاج شب هجران نکند

شماره ۱۲۲: چون خونم از دو دیده گریان روان شود

شماره ۱۲۳: از ازل در رحم آنگه که حیاتم دادند

شماره ۱۲۴: لب‌تشنه نیاز چو بی‌تاب می‌شود

شماره ۱۲۵: تنم به هیچ مکان بی رخت قرار ندارد

شماره ۱۲۶: روزی که خط به گرد رخش جلوه‌گر شود

شماره ۱۲۷: عشق آن روزی که با دل‌ها نمک را تازه کرد

شماره ۱۲۸: مگر تیر جفای یار پر در بسترم دارد

شماره ۱۲۹: خوبان چو خنده بر من بی‌تاب کرده‌اند

شماره ۱۳۰: از دل اول، باده مهر کارها را می‌برد

شماره ۱۳۱: خورشید تف از عارض تابان تو دارد

شماره ۱۳۲: عشق بی‌دردسر نمی‌باشد

شماره ۱۳۳: قوتی نه در تن من نه توانی مانده بود

شماره ۱۳۴: عمر چون بی آرزوی لعل جانان بگذرد

شماره ۱۳۵: وصالت بی‌کسان را جمله کس باشد اگر باشد

شماره ۱۳۶: هرکجا آیینه رخسار او پیدا شود

شماره ۱۳۷: درشتی از مزاج سخت‌طینت کم نمی‌گردد

شماره ۱۳۸: از آن رو سرمه دنباله‌دارش قصد جان دارد

شماره ۱۳۹: در دل به جز از عکس رخ دوست نگنجد

شماره ۱۴۰: نه دل جدا ز تو بیدادگر توانم کرد

شماره ۱۴۱: اسیران جای هم از خاک دامن‌گیر هم دارند

شماره ۱۴۲: بیا که بی گل رویت دلم قرار ندارد

شماره ۱۴۳: دل من چون به هوای سفری برخیزد

شماره ۱۴۴: در دل خیال یار بسی جلوه می‌کند

شماره ۱۴۵: آن کس که شبی دیده بیدار ندارد

شماره ۱۴۶: ز من دل برده دلداری که از اهل وفا رنجد

شماره ۱۴۷: چون شام قدر بر همه مستور می‌شود

شماره ۱۴۸: هر دل که تیر غمزه او را هدف شود

شماره ۱۴۹: سوختم از هجر تا جانان به فریادم رسد

شماره ۱۵۰: خوب‌رویان چون سپاه غمزه را رو می‌دهند

شماره ۱۵۱: نه همین زآتش عشقت دل و جان می‌سوزد

شماره ۱۵۲: عشق‌بازان جمله گلچین گلستان تواند

شماره ۱۵۳: به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی دارد

شماره ۱۵۴: ای تیغ غمزه تو به وقت غضب لذیذ

شماره ۱۵۵: پس از دیدار قاصد چون فتادم دیده بر کاغذ

شماره ۱۵۶: می‌کند هر دم به قصدم چرخ تقدیر دگر

شماره ۱۵۷: صبح وصال را اثر آمد هزار شکر

شماره ۱۵۸: چو باز کرد شکرخنده شد اسیر شکر

شماره ۱۵۹: ای خرم آن زمان که بود یار در کنار

شماره ۱۶۰: بتی دارم به حسن از کافرستان کافرستان‌تر

شماره ۱۶۱: ندیدم چون تو شوخ از سرکشی برگشته‌مژگان‌تر

شماره ۱۶۲: دارم بتی ز کج کلهان کج‌کلاه‌تر

شماره ۱۶۳: شد مرا تا دل ز عکسی روی آن جانانه پر

شماره ۱۶۴: عشق داد از درد او هر لحظه پیغام دگر

شماره ۱۶۵: آب شد دل دست و پا از من نمی‌آید دگر

شماره ۱۶۶: شده‌ست از بس که روز از ماه و ماه از سال رسواتر

شماره ۱۶۷: ای کعبه ارباب وفا کوی رفوگر

شماره ۱۶۸: در قفس جا دارم و غافل ز صیادم هنوز

شماره ۱۶۹: تار قانون جهان ساز نگردد هرگز

شماره ۱۷۰: آن روز که کردند به دل تخم وفا سبز

شماره ۱۷۱: با دل غم‌دیده‌ای صیدافکن عاشق‌نواز

شماره ۱۷۲: گر شوی آشنا به سوز و گداز

شماره ۱۷۳: بازم از خون جگر دیده تر شد لبریز

شماره ۱۷۴: در دلم عیشی که می‌بینم غم یار است و بس

شماره ۱۷۵: آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است و بس

شماره ۱۷۶: غرقه دریای عشقیم از کنار ما مپرس

شماره ۱۷۷: حجاب از رخ چو بردارد نگاهش

شماره ۱۷۸: گه انیس دشت و گاهی محرم گلزار باش

شماره ۱۷۹: به نوعی گرم رفت از سینه بیرون تیر مژگانش

شماره ۱۸۰: کنی گر رو به صحرا روی صحرا می‌شود آتش

شماره ۱۸۱: ای دل همیشه طالب دیدار یار باش

شماره ۱۸۲: قانع دلا به خشک و تر روزگار باش

شماره ۱۸۳: مهی دارم که هرگه پرده بردارد ز رخسارش

شماره ۱۸۴: به پاسبانی یک قطره آب گوهر خویش

شماره ۱۸۵: ماییم و درد و داغ دل بی‌قرار خویش

شماره ۱۸۶: هزار حیف کزین عمر پنج‌روزه خویش

شماره ۱۸۷: صدای بال جبریل است آواز پر تیرش

شماره ۱۸۸: بدان قرار که تن را بود به جان اخلاص

شماره ۱۸۹: عشق آمد و مرا ز الم می‌کند خلاص

شماره ۱۹۰: می‌کند بی‌گنه‌ام هر نفس آن یار قصاص

شماره ۱۹۱: منم فتاده به راه تو خاکسار مشخص

شماره ۱۹۲: ای پای تا به سر همه عضوت تمام، فیض

شماره ۱۹۳: چندان‌که حمد و سجده بود در نماز فرض

شماره ۱۹۴: می‌دهد هر ساعتی چشمش شرابم ز اعتراض

شماره ۱۹۵: می‌رسد هر لحظه زخم تازه بر جان بی‌غلط

شماره ۱۹۶: دل به دهر حیله‌گر دادم غلط کردم غلط

شماره ۱۹۷: یار هجران وفا کند به غلط

شماره ۱۹۸: چون سبزه از کنار گلستان دمیده خط

شماره ۱۹۹: به هر کجا که روی باشدت خدا حافظ

شماره ۲۰۰: گوییا خط عارض آن دل‌ربا را کرده حفظ

شماره ۲۰۱: مرا که هست ز هر باب کردگار حفیظ

شماره ۲۰۲: من که در بزم تو دارم راه پایی همچو شمع

شماره ۲۰۳: ای ز رخسار تو شب سوختن آموخته شمع

شماره ۲۰۴: هم در زمین و هم به سما می‌کنم سماع

شماره ۲۰۵: ای قد تو چون معنی برجسته مصرع

شماره ۲۰۶: لب آن شوخ طالب علم خندان است در واقع

شماره ۲۰۷: ز دیدن تو شود دیده را حیا مانع

شماره ۲۰۸: بسوز بر تن خاکی ز داغ یار چراغ

شماره ۲۰۹: تنها نه دل لاله کباب است در این باغ

شماره ۲۱۰: رویت از آیینه ای دلدار می‌گیرم سراغ

شماره ۲۱۱: روز و شب در بزم دوران بی‌قرارم همچو دف

شماره ۲۱۲: دیده تا چند به دیوار تو یا شاه نجف

شماره ۲۱۳: مقصد عاشق همین یار است دنیا بر طرف

شماره ۲۱۴: گر نخواهی سازدت در بزم بی‌مقدار حرف

شماره ۲۱۵: غم از آیینه خاطر زدودم تا شدم عاشق

شماره ۲۱۶: گشت آن روزی که پیدا در سرم سودای عشق

شماره ۲۱۷: می‌روم تا کوی جانان آخر از تأثیر عشق

شماره ۲۱۸: کم خور ای روشن‌ضمیر از سفره دو نان نمک

شماره ۲۱۹: ای در نظرم نشو و نمای تو مبارک

شماره ۲۲۰: پس از وفاتم اگر بگذری تو بر سر خاک

شماره ۲۲۱: دهری که از او کام روا نیست چه حاصل

شماره ۲۲۲: عالم همه باطل غم عالم همه باطل

شماره ۲۲۳: برنمی‌آید به کار کس ثبات بی‌محل

شماره ۲۲۴: نمی‌رفتم برون از جاده گر هشیار می‌بودم

شماره ۲۲۵: ز حرف مدعی از الفت دلدار می‌ترسم

شماره ۲۲۶: ای شمع دل‌افروز به قربان تو گردم

شماره ۲۲۷: بیا که بی تو دمی نیست که اضطراب ندارم

شماره ۲۲۸: تا بار عشق بر دل پرغم گذاشتیم

شماره ۲۲۹: ما اسیران همه مرغان خوش‌الحان همیم

شماره ۲۳۰: شد گرم تمنای تو سودای نگاهم

شماره ۲۳۱: من آن نخلم که چون در موسم حاصل ثمر ریزم

شماره ۲۳۲: به عشق تو گر سر نبازم چه سازم

شماره ۲۳۳: تا خون خویش در ره جانانه ریختیم

شماره ۲۳۴: میان خوب‌رویان تا نمودند انتخاب از هم

شماره ۲۳۵: در عشق عاقبت به بلا مبتلا شدیم

شماره ۲۳۶: چگونه پیش تو آیم فسانه‌ای که ندارم

شماره ۲۳۷: زآتش عشق تو در هرجا که مأوا می‌کنم

شماره ۲۳۸: ای خوش آن روز که از خواب گران برخیزم

شماره ۲۳۹: عاشقم عاشقم به یار قسم

شماره ۲۴۰: در هر دو جهان عاقل و فرزانه نباشم

شماره ۲۴۱: بر میان تاری ز زلف یار می‌خواهد دلم

شماره ۲۴۲: مردیم ز غم تا به تو خودکام رسیدیم

شماره ۲۴۳: شبی ای مه به پابوست رسیدن آرزو دارم

شماره ۲۴۴: سوختم مهر یار را نازم

شماره ۲۴۵: درون آشیان از بیضه تا من سر برآوردم

شماره ۲۴۶: گر در این ظلمت چراغی پیش پا می‌داشتم

شماره ۲۴۷: ای ز آتش حسن تو شبستان وفا گرم

شماره ۲۴۸: کارم ز عقل راست نشد بر جنون زدم

شماره ۲۴۹: کجاست دیده که رو سوی یار خویش کنم

شماره ۲۵۰: به بزم دهر حرف دشمنی عام است می‌دانم

شماره ۲۵۱: تا چون نگه توان شد دور از میان مردم

شماره ۲۵۲: بهر قتلم داد پیغامی که من می‌خواستم

شماره ۲۵۳: با آنکه در قلمرو هستی یگانه‌ام

شماره ۲۵۴: گفت دلبر بر من از حسرت نگر گفتم به‌چشم

شماره ۲۵۵: همان به دیده غباری که داشتم دارم

شماره ۲۵۶: زنم گردم غبار خاطر دلدار می‌گردم

شماره ۲۵۷: روزی به دو زانو بر دلدار نشستم

شماره ۲۵۸: به چشم کم مبین بر آن من در خسته‌جانی هم

شماره ۲۵۹: ساقی کجاست کز می گلگون نشسته باشیم

شماره ۲۶۰: شدم تسلیم درکوی تو منزل را تماشا کن

شماره ۲۶۱: ساقی بیا و در قدح از لطف باده کن

شماره ۲۶۲: داغ دل را کرد از چاک آشکارا پیرهن

شماره ۲۶۳: نه همچون خال بر کنج لبش جا می‌توان کردن

شماره ۲۶۴: عمری است سراسر که به آزار منم من

شماره ۲۶۵: خوش عشرتی است با دل دانا گریستن

شماره ۲۶۶: کی شود معلوم هر بیگانه‌ شرح حال من

شماره ۲۶۷: سرکن سخن از آن لب و دفع ممات کن

شماره ۲۶۸: شوی هرجا دچار چشمش اظهار محبت کن

شماره ۲۶۹: ای که خاک آستانت سجده‌گاه عاشقان

شماره ۲۷۰: سراپایم چمن شد بس گل حسرت دمید از من

شماره ۲۷۱: عالما علم ز دل‌ها نه تو داری و نه من

شماره ۲۷۲: حسن تو از نور است و جان، نیمی از این نیمی از آن

شماره ۲۷۳: من نمی‌گویم که منع نرگس غماز کن

شماره ۲۷۴: مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو

شماره ۲۷۵: عالمی را کرده سرگردان طواف کوی تو

شماره ۲۷۶: درد او هرچند بسیار است در جان باش گو

شماره ۲۷۷: رفتی ز چشم و ماند به‌جا ماجرای تو

شماره ۲۷۸: بیا ای بلبل از من گفتگوهای حزین بشنو

شماره ۲۷۹: حدیث شام هجر از بلبل طرف چمن بشنو

شماره ۲۸۰: به خطش می‌توان گردید رام آهسته آهسته

شماره ۲۸۱: می‌رسی از راه و بهر ما صفا آورده‌ای

شماره ۲۸۲: شد از فراق توام قامت کشیده خمیده

شماره ۲۸۳: منم در عاشقی هم‌طالع پروانه افتاده

شماره ۲۸۴: ای نگه با نظرت هم می و هم میخانه

شماره ۲۸۵: با صبر ساختم به وفا می‌برم پناه

شماره ۲۸۶: کی جز لبش به جای دگر می‌برم پناه

شماره ۲۸۷: ترک سر ناگفته دل بر مهر جانان بسته‌ای

شماره ۲۸۸: ای شب‌چراغ دل‌ها صهباست در پیاله

شماره ۲۸۹: دلا به کار جهان اضطراب یعنی چه

شماره ۲۹۰: ز خود در عشق چون پروانه باید بی‌خبر گردی

شماره ۲۹۱: تا کی به بزم شوق غمت جا کند کسی

شماره ۲۹۲: تا کی فراق‌نامه‌ات انشا کند کسی

شماره ۲۹۳: شود بس از نگاهی عارض آن تندخو رنگی

شماره ۲۹۴: به قدر دوستی بر حال مشتاقان نظر داری

شماره ۲۹۵: آنکه رخ بنمود و روشن ساخت جان در تن تویی

شماره ۲۹۶: رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی

شماره ۲۹۷: یاد ما هرگز نکردی یار هی

شماره ۲۹۸: جان من گر شدی از صحبت من سیر بگوی

شماره ۲۹۹: می‌کنم کعبه صفت طوف سر کوی کسی

شماره ۳۰۰: هرگز به کام دل ننشستیم رو‌به‌روی

شماره ۳۰۱: ای مهر دل‌فروز گل روی کیستی

شماره ۳۰۲: ای تندخو ز چیست که یارم نمی‌شوی

شماره ۳۰۳: نفس در سینه‌ام چون ناله تار است پنداری

شماره ۳۰۴: در کعبه و بتخانه ز حسن تو صنم های

شماره ۳۰۵: بس که کردم گریه شد خونابم از اعضا تهی

شماره ۳۰۶: بازآ که ز دل زنگ‌زدا بلکه تو باشی

شماره ۳۰۷: بینا نیم آن لحظه که با ما تو نباشی

شماره ۳۰۸: بگذشت ز حد کار دل زار کجایی

شماره ۳۰۹: به خود چند ای دل بی‌طاقت از افسانه‌ها پیچی

شماره ۳۱۰: مگر آن زمان به حال دل من رسیده باشی

شماره ۳۱۱: بشنوی گر ز من غمزده پندی مردی

شماره ۳۱۲: در ره عشق اگر پیرو دردی مردی

شماره ۳۱۳: در زمان ما نمی‌بارد سحاب زندگی

شماره ۳۱۴: بر رخ هر آرزو در بند تا محرم شوی

شماره ۳۱۵: بتی دارم که لعلش با لب کوثر کند بازی

شماره ۳۱۶: مطلع نگاهم شد باز کرده آغوشی

شماره ۳۱۷: نیست هم‌دردی که بردارد ز دل بار کسی