گنجور

 
قصاب کاشانی

چون سبزه از کنار گلستان دمیده خط

یا هاله گرد عارض ماهت کشیده خط

افتاده سایه پر طوطی بر آینه

یا قدرت‌آفرین به رخت آفریده خط

بس نازک است پشت لبت را کبود کرد

گردانده سنگ لعل تو را نامکیده خط

سربرزد از کنار گلستان حسن تو

گل تا ز باغ عارض ماه تو چیده خط

بیرون چو خضر کرده سر از چشمه بقا

آب حیات از لب لعلت چشیده خط

قصاب گرد چشمه جان سبزه رسته است

یا در کنار لعل لب او دمیده خط

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode