گنجور

 
قصاب کاشانی

جان من گر شدی از صحبت من سیر بگوی

گر شدی از من ماتم‌زده دلگیر بگوی

تو شکار افکن و من صید تو بی‌مهری چیست

گر نداری سرِ صیادی نخجیر بگوی

هرچه گفتم به تو از روی وفا نشنیدی

گر ندارد سخنم پیش تو تأثیر بگوی

این‌همه دوستی و مهر به اغیار چرا

گر مرا هست جوی پیش تو تقصیر بگوی

روز و شب از من محنت‌زده رو گردانی

که برآورده تو را باز به تسخیر بگوی

باز اگر دست بیابی به وصالش قصاب

این سخن‌ها که تو را هست به تفسیر بگوی