گنجور

 
قصاب کاشانی

دلا به کار جهان اضطراب یعنی چه

شدن شناور بحر سراب یعنی چه

کشیده تیغ دو دم صبح از میان برخیز

به زیر سایه شمشیر خواب یعنی چه

به دور خط نگهش نشئه دگر دارد

در این بهار نخوردن شراب یعنی چه

چو موج بگذر از این بحر و چین بر ابرو زن

در آب خیمه زدن چون حباب یعنی چه

به سرعت ار گذرد یار دم مزن قصاب

کسی ز عمر نپرسد شتاب یعنی چه