گنجور

 
قصاب کاشانی

شود بس از نگاهی عارض آن تندخو رنگی

نماید در نظرها هر زمان آن ماهرو رنگی

تهی گردان دل از خون جگر تا دیده تر سازی

که می در جام رنگی دارد و اندر سبو رنگی

به درگاه خسیسان التجا کم بر که می‌بازی

در این ده روزه دارد در جهان تا آبرو رنگی

هوای لعل نوشین لبش بیرون کن از خاطر

که گرد شکّرستانش ندارد آرزو رنگی

برو قصاب بیرون کن ز خاطر فکر ناطق را

بر خوبان نداری هیچ جا در گفتگو رنگی

 
sunny dark_mode