گنجور

 
قصاب کاشانی

گه انیس دشت و گاهی محرم گلزار باش

وانگه از اسرار هرجا می‌رسی ستار باش

چند روزی چون خم می تا در این میخانه‌ای

مست کن از خویش عالم را و خود هشیار باش

زود رسوا می‌شود گندم‌نمای جوفروش

در نظرها خار و در معنی گل بی‌خار باش

دهر صحرایی است پرآشوب جای خواب نیست

تا نگه‌ داری ز رهزن خویش را بیدار باش

بهر آتش منت خاشاک از صحرا مکش

چون دل عاشق کباب از شعله رخسار باش

زهر را قصاب پازهر است در حکمت دوا

آنچه غفلت کرده‌ای در فکر استغفار باش

 
 
 
سنایی

ای سنایی دل بدادی، در پی دلدار باش

دامن او گیر و از هر دو جهان بیزار باش

دل به دست دلبر عیار دادن مر تو را

گر نبود از عمری اندر عشق او عیار باش

بر امید آن که روزی بوس یابی از لبش

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
سعدی

ملکداری با دیانت باید و فرهنگ و هوش

مست و غافل کی تواند؟ عاقل و هشیار باش

پادشاهان پاسبانانند خفتن شرط نیست

یا مکن، یا چون حراست می‌کنی بیدار باش

اهلی شیرازی

کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار باش

دم مزن خاموش همچون صورت دیوار باش

امشبم خواب اجل خواهد ربود ای دل ولی

شایدم آن مه بپرسد دیده گو بیدار باش

لاف عشقت میزند هر بی خبر ای مهربان

[...]

وحشی بافقی

عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش

چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش

شوق می‌گوید که آسان نیست بی او زیستن

صبر می‌گوید که باکی نیست گو دشوار باش

وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وحشی بافقی
صائب تبریزی

هیچ نوشی نیست بی نیش ای پسر هشیار باش

خواب شیرین پشه دارد درکمین بیدار باش

قرب آتش طلعتان تردامنی می آورد

آب پای گل مشو، خارسردیوار باش

نشأه زندانی بود در شیشه های سر به مهر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه