میکنم طوفی نمیدانم که طوف کوی کیست
هست محرابی نمیدانم خم ابروی کیست
شهسواری گردنم را در کمند آورده است
میکشد هرسو نمیدانم سر گیسوی کیست
شعلهای در جان نهان دارم ز حسن سرکشی
حیرتی دارم که این آتش ز عکس روی کیست
نیست یک دل کز خدنگ غمزه خونآلود نیست
این کمان ناز حیرانم که در بازوی کیست
بوی مشگی زین گلستان بر مشامم میرسد
باز باد آشفتهساز زلف عنبربوی کیست
هم ز مجنون میگریزد هم ز لیلی میرمد
من نمیدانم که آن وحشینگه آهوی کیست
سوختی قصاب عمری شد، ندانستی چه سود
کاین همه گرمی ز تاب قهر آتشخوی کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من پس زانوی غم تا یار هم زانوی کیست
خاطر من سوی او تا خاطر او سوی کیست
من نشسته روی بر آیینه زانوی خویش
تاکنون آن ماه چون آیینه رو در روی کیست
می رسد هر لحظه مشک آمیز باد صبح خیز
[...]
زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی کیست؟
چهره روز آفتابی از فروغ روی کیست؟
آن که از رخسار آتشناک و خال عنبرین
داغ دارد عالمی را لاله خودروی کیست؟
در خم ابروی پر کار که دارد ماه نو؟
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.