کی ز جور دهر کم فرصت الم داریم ما
چون تو را داریم از دشمن چه غم داریم ما
ما اسیران با گرفتاری ز بس خو کردهایم
هر کجا در خاک دامی نیست رم داریم ما
کم مبادا از سر ما نقش داغ و مد آه
سرفرازیها از این چتر و علم داریم ما
هست تا اشک ندامت ایمنایم از سوختن
بیم ز آتش نیست تا دیده نم داریم ما
خانه بردوشان در این دریا بههم پیوستهاند
دست همچون موج در آغوش هم داریم ما
قطرهای تا از می شوق تو باشد در ایاغ
کافریم ار آرزوی جام جم داریم ما
تا که چون قصاب مستغنی شدیم از لطف دوست
کی نظر دیگر به ارباب کرم داریم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق انسانی و وابستگیهایی اشاره دارد که در مقابل سختیهای زندگی و انواع مشکلات وجود دارد. شاعر بیان میکند که با داشتن محبوب و عشق، ترسی از دشمنان و دشواریهای زندگی ندارد. او به اسیری و رنج عادت کرده و در شرایط سخت نیز امید و آرزو را فراموش نمیکند. همچنین، اشاره به رحمت و لطف خداوند دارد و نشان میدهد که از نعمتهای او بینیاز نخواهد شد. در کل، این اشعار به نوعی دلگرمی و امید در مقابله با مشکلات و وابستگی به عشق و محبت اشاره دارند.
هوش مصنوعی: ما از ظلم زمان کمبود فرصتی نداریم، چون تو را داریم، از دشمنان چه نگرانی داریم؟
هوش مصنوعی: ما به خاطر مشکلات و گرفتاریهایمان عادت کردهایم که در هر جایی که برویم، دامی وجود ندارد، و بنابراین ما فرار از این شرایط را داریم.
هوش مصنوعی: نگران نباشید، ما با افتخار از نشانههای موفقیت و سرفرازیمان زیر این پرچم و چتر دفاع میکنیم.
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که اشک توبهامان را داریم، از سوختن در آتش پشیمانی در امانیم. وقتی که هنوز چشممان بینا است، هیچ چیزی نمیتواند ما را در معرض آسیب قرار دهد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، افرادی که خانه و زندگیشان را به دوش میکشند، بهطور عمیق و ناگزیر با یکدیگر ارتباط دارند، مانند موجهایی که در دریا به هم میپیوندند و در آغوش یکدیگر قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم از عشق تو یک قطره از شراب داشته باشیم، به کفر گواهی میدهیم، اگر آرزوی جام جمشید (جامی که به انسان حیات و جلوه میبخشد) را داشته باشیم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که از کمک و محبت دوست بینیاز شدیم، دیگر به مهربانیهای کسانی که بخشنده هستند توجهی نخواهیم کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نام خود را تا به رسوایی علم داریم ما
از ملامتکی به دل یک ذره غم داریم ما
از قناعت بود ما را دستگاه همتی
چون هما در ظل بال خودکرم داریم ما
بر امید آنکه یابیم از دهان او نشان
[...]
قامتی در زیر بار عشق خم داریم ما
نغمهای از ساز دل بی زیر و بم داریم ما
خاکساری نیست کم از دستگاه اعتبار
بوریای فقر همچون تخت جم داریم ما
ساز بیآهنگ ما مطبوع طبع کس نشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.