شد از فراق توام قامت کشیده خمیده
هزار خار ملامت به پای دیده خلیده
شب گذشته به یاد رخ تو مردم چشمم
هزار قطره خون خورده تا سفیده دمیده
هزار بار دلم میزند به گرد سرت پر
ندیده است کسی صید پر بریده پریده
به شورهزار بود بیشتر چراگه آهو
به حیرتم که غزالم چرا ز دیده رمیده
ز عکس نیک و بد آیینه را ملال نباشد
یکی است در بر روشندلان ندیده و دیده
برون خرام که کرّوبیان عالم بالا
کشند خاک درت را ز شوق دیده به دیده
ز شوق دیدن رویت ز دیده تا سر کویت
چه چاره مدّ نگاهم به سر دویده ندیده
رساند ریشه به خون رفتهرفته نخل سرشگم
از این نهال ثمر تا بهم رسیده رسیده
به یاد دوست به سر بر وصال اگر ندهد رو
یکی است در بر بلبل گل نچیده و چیده
چه باک از دل قصاب کز فشار حوادث
هزار مرتبه خون گشته و ز دیده چکیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عشق و دوری سخن میگوید. شاعر در فراق معشوقش دچار رنج و عذاب شده و درد و ملامت را در دل و جان خود احساس میکند. او به یاد چهره محبوبش شبانه نمیتواند بخوابد و اشکهایش مانند خون از چشمانش میریزد. شاعر در حیرت است که چرا محبوبش از او دور شده و با وجود همه دردها و رنجها، اشتیاقش به دیدن او ادامه دارد. او به زیباییهای معشوقش اشاره میکند و به فلسفه و معناهای عشق و وصال میپردازد. نهایتاً، احساسات عمیق و پایداری از عشق در شعر موج میزند، که حتی با وجود مشکلات و موانع، عشق به محبوب در دل شاعر همچنان زنده است.
هوش مصنوعی: از دوری تو، قامت من خمیده و آسیبدیده شده است و هزاران گزارهی سرزنش به چشمان گریانم نشسته است.
هوش مصنوعی: شب گذشته به خاطر یاد تو و چهرهات، چشمانم پر از اشک شد و هر کدام از آنها به اندازهی هزار قطره خون بود. این اشکها به حسرت و اندوهی عمیق اشاره دارد که ناشی از دوری و یاد توست.
هوش مصنوعی: دلم هزار بار میخواهد که دور تو بچرخد، ولی هیچکس تا به حال نتوانسته پرواز با پر بریده را ببیند.
هوش مصنوعی: در دشت خشک و بیآبی که آهو معمولاً چرا میکند، در تعجب هستم که چرا غزال از نگاه من فرار کرده است.
هوش مصنوعی: آینه از تصویر نیک و بد غمگین نمیشود، زیرا در دلی شفاف و روشن هیچ تفاوتی میان خوبی و بدی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: برو باوقار و زیبایی که فرشتگان آسمانی، به خاطر عشق و شوق، خاک پاهایت را میگیرند و به احترام تو سر به زیر میگذارند.
هوش مصنوعی: به خاطر شوق دیدن چهرهات، از چشمم تا به سر کویت چه تدبیری داشته باشم؟ نگاه پر از حسرت من به سوی سر کویت دویده، اما هنوز نتوانستهام تو را ببینم.
هوش مصنوعی: با گذشت زمان و تلاش، ریشههای نخل به خاک و خون نفوذ کردند و این نخل سرزنده و شاداب به بار نشسته است و ثمراتش به هم پیوند خوردهاند.
هوش مصنوعی: به یاد دوست، اگر به وصال دست نیابد، مانند بلبل است که در کنار گلی، نه تنها گل نچیده بلکه نه حتی گل چیده را هم دارد.
هوش مصنوعی: چه اهمیتی دارد اگر دل قصاب به خاطر فشارهای زندگی هزار بار خونین شده و اشک ریخته باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخون نشست دلم، خار غم خلیده خلیده
بسیل داد مرا خون دل چکیده چکیده
براه عشق فتادم ز پا، دویده دویده
بجور خوی گرفتم ستم کشیده کشیده
تو نور چشم منی، جا درون دیده من کن
[...]
علاقه ام ز تو نگسسته وز حیات بریده
تو پا مکش ز سرم گر طبیب دست کشیده
لبت بروی کسی وا نمی شود به تبسم
نمک فروش باین نخوت و غرور که دیده
چنانکه سایه ز پرواز مرغ می رود از جا
[...]
فلک زجور تو خونم چکد زمردم دیده
ببین به دامن من خون که قطره قطره چکیده
ز ظلم های تو نسبت به اهل بیت رسالت
دلم زکف شده و، طاقتم به طاق رسیده
شهی که لحمک لحمی رسول کرد خطابش
[...]
مریز زینب محزون سرشک غم ز دو دیده
چرا که موسوم افغان و شیونت نرسیده
مکن ز فرقت من سینه را ز ناخن چاک
هنوز تیغ به روی حسین کسی نکشیده
هنوز بر رخ آل علی کس آب نبسته
[...]
مرا تحیر از آن زلف و روی و نرگس مست است
دو شب، دو روز، دو نرگس، به شاخ گل که شنیده؟
چرا ز تاب جمالت عرق گرفته عذارت؟
که روز روشن و بر برگ لاله ژاله چکیده
ز غیرت لب و روی تو کیست نا شده رسوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.